ماحصل تدوین استراتژی فناوری اطلاعات و یا داده ، مشخص شدن مجموعه ای از پروژه ها است که با قرار گرفتن در سبد پروژه های استراتژیک ، قرار است یک سازمان را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب در طی یک بازه زمانی تعریف شده و بر اساس یک نقشه راه مشخص برساند . هر فرد و یا سازمان به دنبال انجام کارهای درست ، به درستی است . تدوین استراتژی فناوری اطلاعات و یا داده همسو با استراتژی کسب وکار ، مجموعه ای از کارهای درست را مشخص می نماید . این کارها در قالب مجموعه ای از پروژه ها تدوین و در سبد پروژه های استراتژیک یک سازمان قرار می گیرند تا با مدیریت صحیح آنها در مسیر انجام یک کار درست ، به درستی حرکت کرد. چه بسیار کارهایی که بر روی خوب بودن آنها به توافق می رسیم ولی در عمل نمی توانیم آنها را به خوبی انجام دهیم . یکی از دلایل ناکامی در انجام صحیح یک کار درست ، عدم آشنایی با ماهیت وجودی آن کار و شیوه صحیح مدیریت آن است . این ناکامی در خصوص پروژه های فناوری اطلاعات و یا داده به دلایل متعددی دو چندان می شود .
فراموش نکنیم که یک استراتژی بدون پیاده سازی یک و یا مجموعه ای از پروژه ها ، اجرایی نخواهد شد .
شکل 1 ، همسویی پروژه ها را با استراتژی نشان می دهد .
شکل 1 : همسویی پروژه ها با اهداف استراتژیک
مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات با مدیریت سایر پروژه هایی که در گذشته با آنها سروکار داشته ایم ، کاملا متفاوت است . چراکه ما در دنیای فناوری اطلاعات از جهات مختلفی در فشار می باشیم و به نوعی شاهد هجومی همه جانبه هستیم . نیازهای همیشه در حال تغییر ، سازگاری سخت افزاری ، اشکالات نرم افزاری ، پهنای باند شبکه ، مسایل امنیتی و فقدان مهارت های لازم در سطوح مختلف از طراحی گرفته تا پیاده سازی ، صرفا نمونه هایی اندک از چالش های پیش رو پروژه های فناوری اطلاعات و داده است .آشنایی با ماهیت این نوع پروژه ها و همچنین بررسی عوامل موفقیت و یا ناکامی آنها می تواند احتمال اجرای موفقیت آمیز این نوع پروژه ها را افزایش دهد . هم اینک ، بیش از هر زمان دیگر نیازمند بکارگیری صحیح علم مدیریت پروژه با قدمتی بیش از 65 سال (اولین مرتبه در اوایل سال 1950 از علم مدیریت پروژه به مفهوم مدرن امروزی استفاده شده است ) ، جهت مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات با قدمتی حدود 56 سال ( پروژه هایی که آغاز آنها از سال 1960 رقم خورده است ) می باشیم .
ماهیت پروژه های فناوری اطلاعات
پروژه های فناوری اطلاعات یا IT را می توان در زمره مهمترین سرمایه گذاری سازمانی در نظر گرفت . زمانی که یک سازمان محصول ، سرویس و یا راه حل های جدید مبتنی بر فناوری اطلاعات را ایجاد و یا پیاده سازی می نماید ، متعهد به صرف زمان ، پول و سایر منابع مورد نیاز برای پروژه است و بدیهی است که این انتظار را داشته باشد که بتواند پس از خاتمه پروژه ، ارزشی را برای سازمان به دنبال داشته باشد .همانند یک سرمایه گذار که انتظار برگشت حاصل از سرمایه گذاری با لحاط کردن ریسک یک فرصت مالی را دارد، یک سازمان می بایست هزینه ها ، مزایا و ریسک های یک پروژه را به منظور ایجاد یک تصمیم موثر اندازه گیری و مشخص نماید .این وظیفه مدیر و تیم پروژه است که آن ارزش را برای سازمان ارایه نمایند .
پروژه ها دارای یک نقش مهم در چرخه حیات یک سازمان می باشند چراکه که اجرای موفقیت آمیز و یا شکست آنها می تواند بر نحوه عملکرد فعلی و آتی یک سازمان تاثیرات عمده ای را به دنبال داشته باشند . استراتژی کسب و کار از چشم انداز و ماموریت سازمان در حوزه های مختلفی نظیر وضعیت بازار ، محصولات و سرویس ها حمایت می کند . در حالی که یک سازمان می بایست دارای یک استراتژی کسب و کار جهت نیل به موفقیت باشد ، پروژه ها تغییرات سازمانی برنامه ریزی شده و یا وسیله ای برای دستیابی به استراتژی انتخاب شده می باشند . پروژه های فناوری اطلاعات امکان یکپارچگی فناوری در محصولات ، سرویس ها و یا فرآیندهایی را فراهم می نمایند که می تواند ارتباط یک سازمان با مشتریان و یا تامین کنندگان و همچنین کارکنان را فراهم نماید . در صورتی که یک محصول ، سرویس و یا راه حل مبتنی بر اطلاعات بتواند به درستی به وظایف خود عمل کند ، یک موفقیت فنی حاصل می شود و اگر نتواند به خوبی به نیازها و انتظارات مشتریان ، سرویس گیرندگان و یا گروه کاربران پاسخ دهد، یک ناکامی سازمانی رقم خواهد خورد.
تعاریف اولیه
موسسه مدیریت پروژه (
PMI ) ، سازمانی است که در سال 1969 تاسیس و هم اینک به یکی از انجمن های غیرانتفاعی پیشگام در حوزه مدیریت پروژه تبدیل شده است . علاوه بر این ،
PMI استانداردهای مدیریت پروژه متعددی را ارایه کرده است و مسئولیت انتشار و بهنگام سازی
PMBOK Guide را که شامل به روش هایی جهت مدیریت پروژه است را نیز برعهده دارد.
- پروژه ، یک تلاش موقت جهت ایجاد یک محصول ، سرویس و یا نتیجه منحصربفرد است . ماهیت موقتی پروژه ها بدین معنی است که یک پروژه می بایست دارای یک زمان آغاز و پایان مشخص باشد ( صفحه 3 کتاب PMBOK ) .
- مدیر پروژه ، شخصی است که توسط سازمان انجام دهنده پروژه برای رهبری تیمی که مسئول تحقق اهداف پروژه است ، منصوب می گردد( صفحه 16 کتاب PMBOK ) .
- مدیریت پروژه ، بکارگیری دانش ، مهارت ها ، ابزارها و روش هایی برای فعالیت های پروژه به منظور پاسخگویی به نیاز های پروژه است (صفحه 5 کتاب PMBOK ) . انجام 47 فرآیند که در پنج گروه مختلف و در 10حوزه دانشی طبقه بندی می شوند.
ویژگی های یک پروژه
پروژه ها می توانند بزرگ و یا کوچک ، کوتاه مدت و یا بلندمدت ، ارزان و یا گران باشند . صرف نظر از تمامی موارد فوق ، ، پروژه ها دارای مجموعه ای از خصایص مشترک می باشند . شکل 2 ، برخی از ویژگی های مشترک پروژه ها را نشان می دهد .
شکل 2 : ویژگی های یک پروژه
- چارچوب زمانی : با توجه به این که پروژه یک تلاش موقتی است ، می بایست دارای یک زمان آغاز و پایان قطعی باشد . برخی پروژه ها می بایست در یک تاریخ بخصوص شروع شوند و تاریخ تکمیل آن برآورد گردد و برخی دیگر دارای یک تاریخ ثابت می باشند که دقیقا مشخص می نماید در چه تاریخی می بایست پروژه تکمیل گردد. در چنین مواردی ، لازم است با برگشت به عقب ، تاریخی که پروژه می بایست آغاز گردد را مشخص کرد . صرفنظر از موارد اشاره شده ، یک پروژه زمانی خاتمه خواهد یافت که بتواند تمامی کارهای قول داده شده را تکمیل و انتظارات سازمان را تامین نماید. علی رغم این که پروژه یک تلاش موقتی است ، ولی محصول ، سرویس و یا سیستم ایجاد شده توسط آن می تواند دارای یک تاثیر کوتاه و یا بلند مدت باشد.
- هدف : پروژه ها متعهد می گردند تا چیزی را انجام دهند . یک پروژه می بایست یک چیز منحصربفرد را ایجاد نماید که می تواند یک محصول ، سرویس و یا سیستم جدید و یا بهبود و توسعه یک محصول ، سرویس و یا سیستم موجود باشد . برای پروژه های فناوری اطلاعات ، این هدف می تواند شامل مهندسی و یا ساخت یک راه حل سفارشی شده ، یکپارچگی و پیاده سازی یک محصول موجود و یا سیستم خریداری شده از یک تولید کننده ثالث باشد .یک پروژه می بایست دارای یک هدف شفاف باشد که به خوبی ارزش پروژه را برای سازمان تعریف نماید . تنها با تعریف شفاف ، دقیق و قابل اندازه گیری اهداف یک پروژه است که می توان انتظارات را مدیریت کرد ، ، کارها و فعالیت هایی که می بایست انجام داد را مشخص کرد ، تیم پروژه را به درستی هدایت کرد و میزان موفقیت پروژه را اندازه گیری کرد .
- مالکیت : یک پروژه می تواند دارای ذینفعان زیادی باشد که شامل افراد ، گروه ها و سایر سازمان هایی است که دارای منافع مقرره یا شخصی در رابطه با موفقیت و یا ناکامی پروژه می باشند . در بسیای از موارد ، یک محصول و یا سرویس برای ذینفعانی پیاده سازی می گردد که در عمل درگیر مستقیم با تیم پروژه نمی باشند . پروژه ها این تعهد را دارند که بتوانند از مشتریان داخلی خود نظیر مدیران سطح بالا در سازمان که به آنها حامی پروژه نیز گفته می شود ، یک دپارتمان در سازمان و یا گروهی از کاربران حمایت نمایند. در صورتی که پروژه ها توسط شرکت های ثالثی ایجاد شده باشند ( نظیر مشاورین و یا سایر ارایه دهندگان سرویس های مبتنی بر فناوری اطلاعات )، مالکیت محصول ، سرویس و یا سیستم از تیم پروژه به مشتری ، سرویس گیرنده و یا گروه کاربران منتقل می شود .
- منابع : تمامی پروژه ها نیازمند استفاده از منابع هستند . زمان ، پول، افراد، تسهیلات و فناوری نمونه هایی از منابع مورد نیاز برای انجام یک پروژه می باشند که از آنها برای نیل به اهداف پروژه و تکمیل کار استفاده می گردد . اهمیت مدیریت صحیح منابع در یک پروژه زمانی بهتر مشخص می شود که بدانیم منابع سازمانی محدود می باشند . بنابراین منابع پروژه می بایست به درستی مدیریت و کنترل شوند تا این اطمینان حاصل گردد که یک پروزه ارزش سازمانی پیش بینی شده را برای مشتریان داخلی و خارجی تامین می نماید .
- نقش های پروژه : تمامی پروژه ها نیازمند افرادی با مهارت های فنی و غیرفنی مورد نیاز می باشند . بر اساس نوع محصول ، سرویس و یا سیستمی که می بایست ایجاد و یا پیاده سازی گردد ، مهارت های فنی مورد نیاز مشخص می گردند . موفقیت یک پروژه صرفا در بکارگیری و مدیریت صحیح مهارت های فنی خلاصه نمی شود و به مهارت های غیر فنی و یا مهارت های نرم نیز نیاز است . این مهارت ها بیش تر بر روی مهارت های فردی نظیر قابلیت برقراری ارتباط نه تنها با اعضاء تیم ، بلکه با کاربران ، مشتریان و یا سرویس گیرندگان متمرکز است .
با توجه به نوع پروژه و مهارت های مورد نیاز ، یک پروژه ممکن است شامل نقش های ذیل باشد :
- مدیر پروژه یا رهبر : مدیر پروژه و یا رهبر گروه ، مسئول اطمینان از این موضوع است که تمامی فرآیندهای مدیریت پروژه و فرآیندهای مرتبط شده با ایجاد محصول ، سرویس و یا سیستم به درستی انجام می شوند و بطور موثر و با کارآمدی بالا اجراء می گردند .
- حامی پروژه : حامی پروژه ممکن است مشتری ، سرویس گیرنده و یا مدیر اجرایی ارشد یک سازمان باشد که نقش قهرمان را برای پروژه بازی می کند . مسئولیت تامین منابع ، تصمیمات مرتبط با پروژه ، جهت دهی صحیح و کلا حمایت پروژه ، از جمله وظایف مهم حامی پروژه است .
- کارشناسان مرتبط با موضوع (SME ) : کارشناس مرتبط با موضوع ، یک کاربر و یا فردی است که دارای دانش و یا تخصص لازم در ارتباط با موضوع پروژه است . این کارشناسان دارای یک درک عمیق و بینش لازم در حوزه کاری مورد نیاز برای حمایت از پروژه می باشند . مثلا در صورتی که یک سازمان قصد ایجاد یک سیستم مالیاتی را داشته باشد ، داشتن یک متخصص مالیاتی به عنوان عضوی از تیم پروژه با هدف مشاوره و به اشتراک گداشتن تخصص و دانش مورد نیاز به مراتب دارای بهره وری بیش تری است نسبت به این که از افراد فنی استفاده کنیم که به دنبال یادگیری سیستم های مالی، حسابداری و مالیاتی باشند .
- کارشناسان فنی (TE): خبرگان فنی مورد نیاز به منظور مهندسی و یا ساخت یک محصول ، سرویس و یا سیستم می باشند . دامنه تخصص این نوع کارشناسان بسیار گسترده است و به ماهیت موضوع پروژه بر می گردد . تحلیلگران داده ، طراحان بانک های اطلاعاتی ، متخصصین شبکه ، برنامه نویسان ، هنرمندان گرافیکی و ... نمونه هایی در این رابطه می باشند .
- ریسک ها و فرضیات : تمامی پروژه ها شامل عنصر ریسک هستند و برخی پروژه ها دارای ریسک های به مراتب بیش تری نسبت به سایر پروژه ها می باشند . منابع داخلی و یا خارجی می تواند سرمنشاء بروز یک ریسک باشند . در خصوص ریسک های داخلی می توان به موارد متعددی نظیر عدم برآورد صحیح زمان و یا هزینه های انجام یک پروژه اشاره کرد . خارج شدن برخی افراد کلیدی از تیم پروژه و یا درگیر شدن کارشناسان فنی پروژه به فعالیت های غیرمرتبط با پروژه و یا بکارگیری کارشناسان مرتبط با موضوع که به یک مساله از ارتفاع پایین نگاه می کنند ، می تواند زمینه بروز یک ریسک را فراهم نماید. در خصوص ریسک های خارجی می توان به وابستگی قراردادها ، تیم های پروژه و یا تامین کنندگان اشاره کرد .
فرضیات دارای ماهیتی متفاوت نسبت به ریسک می باشند و بر اساس پیش بینی و یا پیشگویی تعریف و به پروژه مرتبط می گردند . به عنوان نمونه ما از این نوع فرضیات جهت برآورد هزینه و یا زمانبندی یک پروژه به دفعات استفاده می کنیم . مثلا یک مدیر پروژه ممکن است به یک برنامه نویس در پروژه نیاز داشته باشد . در زمان برآورد بودجه پروژه ، مدیر پروژه بر اساس فرضیاتی میزان حقوق برنامه نویس را X تومان در نظر گرفته باشد . ولی پس از استخدام برنامه نویس با واقعیت دیگری روبرو می شویم و این کارشناس با حقوق Y تومان که به مراتب بیش تر از X تومان اولیه است ، به تیم پروژه ملحق می گردد . بدیهی است در چنین مواردی ، هزینه انجام پروژه بیش از مقدار برآورد شده خواهد شد و این موضوع می تواند افزایش ریسک اجرای یک پروژه را به دنبال داشته باشد.
- فعالیت های وابسته : ارایه یک محصول ، سرویس و یا سیستم نیازمند انجام فعالیت های وابسته متعددی است . مثلا یک شبکه نمی تواند نصب گردد تا زمانی که یک سرویس دهنده و سایر سخت افزار موردنیاز تامین نشده باشد تاخیر در انجام یک فعالیت می تواند بر روی سایر فعالیت های مرتبط با آن نیز تاثیر گذار باشد و در عمل زمانبندی پروژه را با مشکل مواجه نماید و نتوان به اهداف پروژه در زمان برنامه ریزی شده دست یافت .همچنین در برخی موارد ممکن است همزمان با روشن شدن جزئیات دقیق تری از پروژه و عدم شناسایی صحیح فعالیت های مرتبط با آن ، زمانبندی پروژه با چالش جدی مواجه شود . مثلا ممکن است ویژگی و خصایص یک نرم افزار مورد نیاز جهت گوشی های هوشمند در ابتدای پروژه به صورت خیلی کلی بیان شده باشد ولی همزمان با تعامل بیش تر و نزدیک تر تیم پروژه و مشتری در حین فاز طراحی ، جزئیات بیش تری از آن مشخص شود که قطعا هم بر روی زمانبندی و هم بر روی هزینه ها تاثیر مستقیم خواهد داشت و به نوعی بر روی زمانبندی
و بودجه پیش بینی شده اولیه خط بطلان خواهد کشید.
- تغییرات سازمانی : محصولات ، سرویس ها و یا سیستم های جدید تغییرات سازمانی را به دنبال خواهند داشت . تغییرات می بایست به درستی درک و مدیریت گردند چراکه یک پروژه می تواند باعث تغییر نحوه کار افراد و تعامل آنها با یکدیگر گردد. معمولا افراد و یا سازمان ها تمایل و یا علاقه زیادی به تغییر ندارند و سطح مقاومت آنها در مقابل تغییرات بسیار بالا است . استفاده از خروجی موفقیت آمیز یک پروژه فناوری اطلاعات (نظیر ایجاد یک محصول و یا سرویس جدید ) در چنین محیط هایی به دلیل عدم موفقیت در تغییرات سازمانی به ناکامی منجر می گردد.
- محیط سازمانی : پروژه ها در یک محیط بزرگتر از خود پروژه به کار گرفته خواهند شد . بدیهی است این محیط بزرگ تر می تواند بر روی موفقیت و یا شکست یک پروژه تاثیر حیاتی داشته باشد .آگاهی از محیط ، سیاست ها ، ساختار و از همه مهم تر فرهنگ سازمانی ، برای مدیر پروژه و حتی تیم پروژه بسیار حایز اهمیت است . این متغیرهای سازمانی می تواند بر روی انتخاب ، بودجه بندی ، پشتیبانی یک پروژه تاثیر گذار باشد. تیم پروژه می بایست با متغیرهای سازمانی و فضای حاکم بر سازمان به خوبی آشنا باشد تا بتواند ضمن شناسایی مسایل بالقوه ای که مانع اجرای یک پروژه می گردد ، با آنها به درستی و در اولین فرصت ممکن برخورد نماید .
تفاوت پروژه ، برنامه و پورتفولیو
سازمان ها اغلب بر روی بیش از یک پروژه سرمایه گذاری می کنند . برخی پروژه ها ممکن است در مراحل آغازین
، برخی دیگر در میانه راه و یا انتهای راه باشند . همانند ایده یک سبد سرمایه گذاری مالی ، سازمان ها می بایست دارای سبدی از پروژه ها باشند . نکته مهم در خصوص سبد پروژه های یک سازمان ، مدیریت متمرکز آن است تا همسویی محتویات درون سبد با استراتژی سازمانی و همچنین برنامه ریزی برای نیل به مزایای رقابتی تامین گردد . برخی پروژه های درون سبد ممکن است مستقل باشند و مستقیما با سایر پروژه ها در ارتباط نباشند . در مقابل ، برخی پروژه ها به عنوان یک برنامه مدیریت می گردند. در چنین مواردی مزایای یک برنامه بیش از مجموع هر یک از پروژه ها است . موفقیت یک برنامه ، در گرو موفقیت یکایک پروژه ها است . اطمینان از هسمویی هر یک از پروژه ها با استراتژی کسب و کار می تواند بستر اولیه موفقیت یک برنامه را به دنبال داشته باشد. شکل 3 ، ارتباط بین پورتفولیو ، برنامه و پروژه را نشان می دهد .
شکل 3 : ارتباط بین پورتفولیو ، برنامه و پروژه
مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات
بسیاری از پروژه های فناوری اطلاعات از اوایل دهه 50 میلادی به ضرورت استفاده از مجموعه ابزارهایی جهت مدیریت پروژه و نیل به موفقیت رسیده بودند . سازمان های مختلفی در صنایع گوناگون شروع به استفاده از این رویکرد جدید جهت تعریف ، مدیریت و اجرای کارها شدند با این امید که بتوانند به موفقیت های مورد نظر دست یابند . امروزه ، مدیریت پروژه به عنوان رشته ای در نظر گرفته می شود که می بایست پاسخگوی مجموعه ای گسترده از فرصت ها و چالش های سازمانی باشد . فیلد مدیریت پروژه بطور موازی با فیلد فناوری اطلاعات رشد و تکامل یافته است . بر اساس نظریه
Richard Nolan استفاده از کامپیوتر در کسب و کار در فاصله بین 1960 تا 2000 از سه دوران مختلف گذر کرده است : عصر پردازش الکترونیکی داده یا
EDP ( برگرفته شده از
Electronic Data Processing ) ، عصر میکرو و عصر شبکه .
- عصر EDP ، از اوایل سال 1960 آغاز شد .نماد این دوران ورود کامپیوترهای مین فریم و یا متوسط به شرکت های بزرگ و دنیای پردازش آن زمان بود . پروژه های فناوری در این دوران ، عموما بر روی اتوماسیون تراکنش های سازمانی مختلف نظیر حسابداری عمومی ، مدیریت انبار و زمانبندی تولید متمرکز بود . به مدیر این منابع فناوری ، مدیر پردازش داده گفته می شد که عموما گزارشات خود را در اختیار مدیر مالی و یا حسابداری قرار می داد . در چرایی استفاده از فناوری می توان به مواردی نظیر بهبود کارآیی وکاهش هزینه ها از طریق اتوماسیون بسیاری از فعالیت ها که پیش از آن به صورت دستی انجام می گرفت ،اشاره کرد ( نظیر استفاده از فناوری موتور بخار توسط کشاورزان و مهندسین در انقلاب صنعتی جهت مکانیزه کردن کشاورزی ). پروژه های فناوری اطلاعات در این دوران ،عموما ساختیافته بودند و همین موضوع باعث شده بود که از یک رویکرد ساختارمند و فورموله شده جهت برخورد صحیح با آنها استفاده گردد . با توجه به این که نیازهای یک فرآیند کسب و
کار نظیر حقوق و دستمزد نسبتا با ثبات بود ، تغییر نیاز ها یک مساله خیلی جدی نبود و همین موضوع باعث شده بود که پروژه های بزرگ با طول عمر چندین سال بسیار متداول گردند . متاسفانه در بسیاری از موارد این نوع سیستم های قدیمی، سیلوهای اطلاعاتی را ایجاد می کردند . سیستم هایی که هر یک با تمرکز جزیره ای بر بخشی از فرآیندهای یک سازمان و بکارگیری پلت فرم های مختلف و زبان های برنامه نویسی گوناگون و استانداردهای متفاوت مدل داده ، قدم در مسیر ایجاد سیلوهای اطلاعاتی می گذاشتند.
- عصر میکرو: در اوایل سال 1980 با ارایه کامپیوترهای شخصی توسط شرکت آی بی ام (PC) زنگ آغاز عصر میکرو به صدا درآمد. گذار از دوران حاکمیت پردازش متمرکز به دوران کامپیوترهای شخصی، فوری و بدون دردسر اتفاق نیافتاد . گسترش سریع و در عین حال کنترل نشده کامپیوترهای شخصی ، بسیاری از سیستم های مدیریت اطلاعات موسوم به MIS را در سازمان ها با چالش جدی مواجه کرد . به عنوان نمونه ، قیمت اولین کامپیوترهای شخصی چیزی در حدود 5000 دلار بود و مدیران بخش های مختلف سازمان دارای مجوز لازم برای خرید این نوع کامپیوترها بدون اخذ تاییدیه مدیر سیستم های اطلاعات مدیریت بودند . همین موضوع زمینه ورود سیستم های مستقل را در بخش های مختلف یک سازمان فراهم کرد . ماحصل رویکرد فوق ، باعث تکرار داده در سیستم های متعدد یک سازمان گردید .امنیت ، یکپارچگی داده ، نگهداری ، آموزش ، پشتیبانی ، استانداردها و اشتراک داده تبدیل به یک نگرانی بدیهی و به حق گردید .
سازمان ها اغلب دارای یک منبع فناوری اطلاعات بودند که بین یک کامپیوتر متمرکز و مجموعه ای از کامپیوترهای شخصی توزیع شده و مدیریت یافته توسط کاربر تقسیم می گردید و لازم بود مدیریت منابع فناوری اطلاعات خود را با لحاظ کردن استفاده راهبردی از آن مجددا به دست بگیرند . تعداد زیادی از سازمان ها یک عنوان شغلی جدید را با نام CIO ایجاد کردند تا به نوعی به جایگاه مهم فناوری اطلاعات در سازمان خود اذعان نمایند . در حالی که مدیر پردازش الکترونیکی در عصرEDP ، گزارشات خود را در اختیار مدیر مالی و یا حسابداری قرار می دادند ، CIO ، اغلب گزارشات خود را به مدیر ارشد شرکت و یا CEO ارایه می کرد . در این دوران جایگاه فناوری اطلاعات ارتقاء یافت و نگاه به آن صرفا به عنوان ابزاری جهت اتوماسیون تراکنش های سطح پایین نبود و از آن به عنوان
ابزاری جهت حمایت از کارکنان دانش محور استفاده می گردید . کامپیوتر ، دیگر تحت کنترل مستقیم فناوری اطلاعات نبود و در سطوح مختلف سازمان گسترش یافت. پروژه های فناوری اطلاعات در این دوران از منظر سازمانی به مسایل نگاه می کردند. بنابراین سیاست ها ، استانداردها و کنترل ها بخشی از فعالیت های حاکمیتی و مدیریتی در ارتباط با تمامی سیستم ها ( هم سیستم های متمرکز و هم کامپیوترهای شخصی ) تبدیل گردیدند . استفاده از راه حل های جدید فناوری اطلاعات در دستور کار قرار گرفت و به مرور نرم افزارهایی وارد سازمان شدند که قادر به حمایت از فرآیندهای کاری چندین دپارتمان بودند .کاهش چرخه حیات ایجاد نرم افزار و نگاه مهندسی به نرم افزار از دیگر تحولات مهم این دوران بود . چراکه تقاضا جهت استفاده از نرم افزار به شدت افزایش یافته بود و مهم این بود که بتوان یک محصول مناسب نرم افزاری با قابلیت حمایت از فرآیندهای کاری چندین دپارتمان یک سازمان و نه صرفا یک بخش را با هزینه ای معقول و در بازه زمانی کوتاهتر روانه بازار کرد.
- عصر شبکه : در اواحر سال 1960 و اوایل 1970 ، یک پروژه دفاعی با نام ARPANET این امکان را برای محققین و دانشمندان فراهم کرد که بتوانند حتی در صورت بروز یک جنگ هسته ای ، اطلاعات را بین خود به اشتراک بگذارند. با گسترش این شبکه که به اینترنت معروف گردید ، حوالی سال 1995 وارد دوران جدیدی با نام شبکه شدیم . پروژه های فناوری اطلاعات در این دوران بر روی مواردی نظیر ایجاد یک زیرساخت فناوری اطلاعات به منظور حمایت از شرکای تجاری کسب و کار ، اتحاد استراتژیک ، مشتریان و فروشندگان تمرکز داشتند و این آغاز یک تحول و همگرایی بزرگ بین صوت ، گرافیک و ویدیو گردید . تحولی که مهمترین دستاورد آن بکارگیری روش های خلاقانه جهت ایجاد محصولات ، سرویس ها و ارایه آنها به مشتریان در اقصی نقاط جهان شد . در حالی که پروژه های عصر میکرو ، بر روی شبکه داخلی یک سازمان تمرکز داشتند ، پروژه های عصر شبکه این تمرکز را به دنیای خارج از سازمان و یک نگاه جهانی تعمیم دادند . مزایا و ریسک مدیریت پروژه های فناوری اطلاعات بیش از دو عصر گذشته شد ،
زمانبندی پروژه ها و ایجاد راه حل های مبتنی بر فناوری اطلاعات کوتاهتر گردید و این انتظار ایجاد شد که پروژه ها در چندین هفته و یا ماه به سرانجام نهایی برسند .
امروزه پروژه های فناوری اطلاعات مجموعه ای گسترده از فعالیت های سازمانی را پوشش می دهند . از نگهداری سیستم های قدیمی موجود گرفته تا ایجاد ایده های خلاقانه که از طرح های نو حمایت می نماید ( نظیر چاپ سه بعدی و یا رایانش ابری) . پروژه های فناوری اطلاعات می توانند خیلی سرراست و مشخص نظیر ارتقاء یک شبکه و یا ایجاد یک وب سایت باشند و یا برنامه های بسیار بزرگی نظیر سیستم های برنامه ریزی منابع انسانی (
ERP ) و یا سیستم ارتباط با مشتریان (
CRM) باشند که از فرآیندهای و فعالیت های اساسی و متعددی در کسب و کار حمایت می نمایند . علاوه بر این ، رسانه های اجتماعی و تجزیه و تحلیل داده های عظیم بطرز فزاینده ای در حال بازتعریف ارتباط با مشتریان و بهبود تجربه مشتری می باشند . این نوع پروژه ها به مراتب پویاتر بوده و می بایست در حوزه جغرافیایی گسترده تر و با فرهنگ های مختلف بکارگرفته شوند . بدیهی است که ریسک این نوع پروژه ها نیز نسبت به گذشته بیش تر خواهد شد . بنابراین در زمان مدیریت این گونه پروژه ها به یک مجموعه قوی فنی و غیرفنی به همراه مهارت های متنوعی نیاز است تا بتوان پروژه های فناوری
اطلاعات را با موفقیت به سرانجام رساند . انتخاب نهایی یک پروژه فناوری اطلاعات کاندید و اختصاص منابع مورد نیاز به آن یکی از تصمیمات مهم و حیاتی در هر سازمان است که به نوعی سرنوشت حال و آینده یک سازمان را تعیین خواهد کرد.
خلاصه
علم مدیریت پروژه و فناوری اطلاعات گرچه در دو مقطع زمانی مختلف ایجاد و به خدمت گرفته شده اند ، ولی هم اینک بیش از همیشه به تعامل سازنده آنها با یکدیگر نیاز است . امروزه فناوری اطلاعات یک بخش مهم در استراتژی کسب و کار است . فقدان دانش لازم در خصوص فناوری اطلاعات و جایگاه آن در تحقق یک استراتژی کسب وکار و همچنین تمرکز و تشریک مساعی بر روی اهداف راهبردی یکی از چالش های جدی بکارگیری فناوری اطلاعات همسو با استراتژی کسب و کار است . پروژه های فناوری اطلاعات و یا داده که با الهام از استراتژی کسب و کار و در چارچوب یک استراتژی مدون تدوین می گردند ، نیازمند بکارگیری روش های نوین علم مدیریت پروژه می باشند . آشنایی با ماهیت پروژه های فناوری اطلاعات و یا داده پیش شرط اولیه مهم در بکارگیری صحیح علم مدیریت پروژه است . در بخش بعد ، ضمن آشنایی بیشتر با ماهیت پروژه های فناوری اطلاعات به مهمترین عوامل موفقیت و یا ناکامی این نوع پروژه ها اشاره خواهیم کرد.
منابع :
Jack T. Marchewka. Information Technology Project Management: Providing Measurable Organizational Value. 5th Edition: Wiley Publishing , 2015
Project Management Institute (PMI). A Guide to the Project Management Body of Knowledge (PMBOK Guide). 5th Edition : PMI Publishing, 2013