ضرب آهنگ گام های یک سازمان در محیط به شدت رقابتی امروز می بایست مبتنی بر تحلیل دقیق رقبا و شناخت جنبه های مختلف مرتبط با سازمان به منظور نیل به رشد و توسعه پایدار باشد . مدیران ارشد می بایست نسبت به مسایل مهم سازمان خود آگاه باشند . فناوری ، نیاز مشتریان و انتظارات به سرعت در حال تغییر است و این موضوع ضرورت بازنگری مستمر در فرآیندها و جریان های کاری را بیش از گذشته کرده است . روش های گذشته تولید و ارایه خدمات دیگر جواب نمی دهد و می بایست به سرعت تغییر یابند تا بتوان به نیاز جدید بازار و مشتریان پاسخ داد . چرخه حیات سازمان ، فرآیندها ، جریان های کاری ، مهمترین عوامل موفقیت ، مدل کسب و کار و
Benchmarking ( فرآیند مقایسه سازمان خود با بهترین ها ) مستقیما به سازمان و فرآیندهای آن مرتبط می گردند . آشنایی با موارد فوق به ما کمک می کند تا بتوان با شناخت بهتر سازمان نسبت به ارایه طرح ها و برنامه های راهبردی اقدام کرد . کاشت هر بذر خوب در هر زمین کشاورزی ، برداشت یک محصول خوب را تضمین نخواهد کرد . شناخت دقیق یک سازمان قبل از ارایه هر گونه طرح و یا پروژه
جدید ، امری حیاتی است تا بتوان در ادامه و متناسب با سطح بلوغ و ظرفیت آن از فناوری ها خصوصا فناوری های نو استفاده کرد . یکی از گام های مهم شناخت یک سازمان ، آشنایی با مدل کسب و کار آن است . یک مدل کسب و کار می بایست متناسب با واقعیت های دنیای خارج از سازمان و حقایق درون سازمان تدوین گردد . در ادامه با نحوه تعریف یک مدل کسب و کار و اجزاء مهم آن آشنا خواهیم شد.
مدل کسب و کار
مدل کسب و کار ، یک طرح مشتمل بر مجموعه ای از فعالیت ها است که یک سازمان با پیاده سازی آنها به دنبال تولید درآمد و ایجاد سودآوری برای بنگاه اقتصادی خود است . مدل کسب و کار از اجزاء مختلفی تشکیل می گردد . مدل ایجاد درآمد و هزینه نمونه هایی در این زمینه می باشند . در مدل کسب و کار ، ذینفعان مختلف کسب و کار نظیر مشتریان و یا شرکای تجاری نیز مد نظر قرار خواهند گرفت .
- هر مدل کسب و کار دارای فرآیندهایی است .
- هر فرآیند دارای رویه هایی است ( دستورالعمل های کاری )
- هر رویه دارای تراکنش هایی است .
- هر تراکنش به تولید داده ختم می گردد .
همانگونه که در شکل 1 نشان داده شده است ، یک مدل کسب و کار شامل نه بخش اصلی است که می توان با تمرکز بر روی هر بخش ، مدل را تشریح کرد .
شکل 1 : مدل کسب و کار
در ادامه به بررسی هر یک از موارد نه گانه نشان داده شده در شکل 1 خواهیم پرداخت .
- Value Proposition: به ارزش ارایه شده به مشتریان از طریق محصولات و یا سرویس ها اطلاق می گردد . ارزش ارایه شده به مشتریان ، ظرفیت و توانمندی تولید درآمد و سودآوری را برای یک سازمان تعیین می کند .
- Client Segments: مشتریانی هستند که قرار است بنگاه اقتصادی برای آنها ارزشی را ارایه نماید. این مشتریان برای سازمان تولید درآمد خواهند کرد( مشتریان هدف ).
- Distribution Channels: کانال های مختلف ارتباطی جهت ارایه محصولات و یا سرویس ها به مشتریان هدف را مشخص می کند .
- Client Relationships: توسعه ارتباطات با مشتریان می تواند به تداوم کسب و کار برای یک سازمان ختم شود و این اطمینان را ایجاد نماید که درآمد یک سازمان رشد می یابد و بنگاه اقتصادی به یک سطح قابل قبول از ثبات می رسد. حفظ مشتریان ، یکی از فعالیت های کلیدی برای تقویت کسب و کار است . جذب یک مشتری جدید همواره مشکل و هزینه های مختص به خود را نسبت به حفظ مشتری دارد .
- Key Resources: برای ارایه ارزش به مشتریان در قالب محصول و یا خدمات ، یک سازمان به منابع کلیدی مختلفی نظیر کارکنان ماهر ، زمان ، انرژی ، پول ، ماشین آلات ، تجهیزات و موارد مشابه دیگر نیاز دارد .
- Key Activities: مجموعه ای از فعالیت ها که با بکارگیری و کمک منابع کلیدی می توان ارزش مورد نظر را در اختیار مشتریان قرار داد. این فعالیت ها در پیاده سازی مدل کسب و کار بسیار کارساز و مفید خواهند بود.
- Partner Network: شرکای تجاری کلیدی در مراحل مختلفی درگیر تصمیم گیری می شوند. حتی ممکن است آنها درگیر طراحی استراتژی های کسب و کار ، سطوح عملیاتی و سطوح کارکردی شوند .
- Revenue Flows: جریان تولید درآمد توسط یک سازمان را مشخص می کند و شامل منابع مختلف درآمدی و توافق بر روی آنها به منظور تامین مجموع درآمد تولید شده توسط مدل کسب و کار است.
- Cost Structure: انواع مختلف هزینه های سازمان به منظور تولید و ارایه محصول و یا خدمات به مشتریان هدف را شامل می شود . ساختار هزینه ها ضمن گروه بندی و مشخص کردن دقیق هزینه ها ، سهم هر گروه را در تولید و ارایه محصول و یا خدمات به مشتریان هدف مشخص می کند . با تمرکز بر روی هر گروه می توان بهینه سازی هزینه ها را انجام داد. ارایه محصول و یا سرویس به مشتریان می بایست توام با مدیریت صحیح هزینه ها و ارتقاء سطح کیفی محصولات و خدمات باشد.
ارتباط نوآوری و مدل کسب و کار
نوآوری و مدل کسب و کار دارای ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر می باشند . مدل کسب و کار به محدوه وسیعی از فرصت های کسب درآمد و سودآوری اشاره می نماید . این فرصت ها توسط طرح های مختلف کسب و کار ایجاد می گردند که از ایده های خلاقانه و نوآوری حمایت می نمایند . در صورتی که یک سازمان بخواهد زنده و پویا باقی بماند ، می بایست بهبود مستمر در ارایه خدمات و محصولات به مشتریان را از طریق نوآوری در دستور کار خود قرار دهد و این را به عنوان یک نیاز و باید مورد توجه جدی قرار دهد .
مثلا ، زمانی که تلفن های همراه به بازار عرضه شدند مجموعه ای از ارزش های جدید را در مقایسه با تلفن های ثابت به مشتریان ارایه دادند . ویژگی ها و سرویس های ارایه شده توسط تلفن های همراه ، ماحصل نوآوری و خلاقیت در صنعت ارتباطات و مخابرات بود که انقلابی در روش ارتباط افراد با یکدیگر را ایجاد کرد . با عرضه تلفن های همراه ، مجموعه ای از مدل های مختلف کسب و کار نظیر رسانه های اجتماعی ، تبلیغات ،
mobile banking و ... متولد شدند . این وضعیت در خصوص اینترنت نیز صادق است . پس از افزایش ظرفیت پهنای باند و امکان دسترسی با سرعت بالا به اینترنت ، مجموعه ای از مدل های جدید کسب و کار نیز متولد شده اند . تجارت الکترونیکی یک نمونه بارز در این زمینه است که موفقیت خود را مدیون کیفیت بالای سرویس های اینترنت می داند . شرکت هایی نظیر
DELL از اینترنت به عنوان یک کانال توزیع استفاده کردند . سایت هایی نظیر
Amazon مجموعه ای از محصولات ( از کتاب تا محصولات الکترونیکی ) را از طریق وب سایت خود به فروش می
رسانند . گوگل ، اینتل و شرکت های متعدد دیگری بطور مستمر مدل های کسب و کار خود را تغییر می دهند . آنها دریافته اند که بهبود مستمر ، رمز ماندن در فضای رقابتی شدید در دنیای کسب و کار است . مدل کسب و کار می بایست پویا و متاثر از نوآوری باشد تا بتواند به تعهدات خود در بازه های زمانی مختلف و سلایق گوناگون مشتریان به خوبی پاسخ دهد .
عوامل حیاتی موفقیت
موفقیت دور از دسترس نیست اگر بدانیم به دنبال چه چیزی هستیم و روش های کسب آن به چه صورت است؟ واژه موفقیت برای افراد مختلف دارای معانی متفاوتی است .
CSF (برگرفته شده از
Critical Success Factors) یا فاکتورهای حیاتی موفقیت ، شامل عوامل ، پارامترها و فعالیت هایی است که به یک سازمان و یا شرکت کمک می کند تا به چشم انداز و اهداف خود دست یابد. همانگونه که از نام
CSF مشخص است ، این عوامل برای موفقیت کسب و کار بسیار حیاتی می باشند . از
CSFs می توان به عنوان یک نقطه مرجع مشترک استفاده کرد تا به کمک آن بتوان موفقیت پروژه و کسب و کار را تعیین و اندازه گیری کرد .
CSF کمک می کند تا بدانیم چه کاری را در اولویت قرار دهیم و انجام چه کاری مهم است . انجام یک کار در مسیر صحیح مستلزم توجه به شاخص های حیاتی موفقیت آن است .
خلاصه
هر سازمان دارای یک چرخه حیات مختص به خود است که از آن با نام
OLC ( برگرفته شده از
Organization Life Cycle ) یاد می شود . شناسایی چرخه حیات یک سازمان و آخرین وضعیتی که سازمان در آن قرار دارد ، بسیار حائز اهمیت است چراکه تصمیم گیری و تدوین استراتژی برای هر سازمان وابسته به چرخه حیات آن است . هر مرحله از چرخه حیات دارای خصایص منحصربفرد مختص به خود است که لازم است در زمان طراحی فعالیت های کسب و کار و تدوین استراتژی مورد توجه قرار گیرند .
فرآیندها به منزله قلب یک سازمان می باشند و از تلفیق فرآیندهای فردی ، یک سازمان تعریف می گردد . روشی که این فرآیندها طراحی و توسط کارکنان اجراء می شوند ، مسیر موفقیت یک سازمان را مشخص می نماید . شناخت و آگاهی از این فرآیندها به منظور مدیریت صحیح آنها ضروری است . ایجاد یک مدل کسب و کار ، توجه به هر یک از اجزاء مدل کسب و کار ، ارتباط نوآوری با مدل کسب و کار و در نهایت شناسایی عوامل اصلی و حیاتی موفقیت کسب و کار از دیگر مواردی بودند که در این مطلب به آنها اشاره گردید . مقایسه با سازمان هایی که فعالیت های مشابه را انجام می دهند و در زمره بهترین ها در نوع خود می باشند ، می تواند به یک سازمان در جهت بهبود مستمر فرآیندهای کاری کمک نماید . همچنین استفاده از به روش ها و استانداردها متناسب با حوزه ای که یک سازمان در آن مشغول به فعالیت است ، می تواند مسیر رسیدن به نتایج مطلوب را هموارتر نماید.
منابع :
Sanjay Mohapatra , Laxmikant Lokhande . Cloud Computing and ROI: A New Framework for IT Strategy. Springer, 2014