نحوه مدیریت اطلاعات در سازمان شما به چه صورت است ؟ نگاه سازمان شما به اطلاعات در سطح سازمانی است و یا محدود و به صورت جزیره ای است ؟ آیا می توان ادعا کرد که هم اینک اطلاعات در سازمان شما در جایگاهی برجسته قرار دارند و می توان به عنوان یک دارایی استراتژیک روی آن حساب ویژه ای باز کرد و از آن جهت اخذ تصمیمات حیاتی به منظور پیشبرد اهداف کسب و کار استفاده کرد ؟ برای این که اطلاعات به یکی از مهمترین دارایی ها تبدیل شود ، چه اقدام و یا اقداماتی را می بایست انجام داد؟ برای ارتقاء سطح مدیریت اطلاعات سازمانی چه پروژه و یا پروژه هایی را می بایست اجراء کرد ؟ آیا اجرای هر پروژه بدون توجه به وضعیت فعلی مدیریت اطلاعات سازمانی می تواند به نتایج مثبت ختم شود ؟ چه موانعی پیش روی سازمان شما جهت ارتقاء سطح مدیریت اطلاعات سازمانی است؟ آیا برای برخورد با این موانع راه حل های خاصی طراحی شده است ؟ آیا وضعیت فعلی مدیریت اطلاعات سازمانی را در سازمان خود مانیتور می نمایید و می دانید که قرار است در آینده به چه نقطه ای برسید؟
برای پاسخ به این نوع سوالات و انبوهی دیگر از پرسش ها در خصوص مدیریت اطلاعات سازمانی بسیاری از موسسات و مراکز علمی معتبر ، مدل هایی را جهت ارزیابی و سنجش سطح بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی ارایه کرده اند . موسسه گارتنر یکی از مراکز علمی و پژوهشی معتبر در حوزه فناوری اطلاعات در سطح جهان است که در سال 2008 مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی را ارایه کرده است . علی رغم این که این مدل مربوط به سالیان گذشته است ولی همچنان کارآمد است و می توان از آن به عنوان یک مدل مرجع استفاده کرد. در سال 2016 گارتنر ، یک
ابزار خود ارزیابی در حوزه مدیریت اطلاعات سازمانی را نیز ارایه کرده است . همچنین در سال 2016 ، گارتنر
مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی را با تاکید بر کلان داده ها یا داده های عظیم نیز ارایه کرده است .
در ادامه ، در ابتدا با مدل سطح بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی ارایه شده در سال 2008 آشنا خواهیم شد و پس از آن ، به برخی نکات مهم و برجسته سطح بلوغ مدیریت سازمانی ارایه شده در سال 2016 اشاره خواهیم کرد .
مدیریت اطلاعات سازمانی
سازمان ها نمی توانند مدیریت اطلاعات سازمانی یا
EIM (برگرفته شده از
Enterprise Information Management ) را به عنوان یک پروژه تک پیاده سازی نمایند . آنها می بایست
EIM را به عنوان برنامه ای هماهنگ که در طول زمان تکامل می یابد ، پیاده سازی نمایند . مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی گارتنر به سازمان ها کمک می کند تا ضمن شناسایی و آگاهی از موقعیت و جایگاهی که در آن قرار دارند با مجموعه اقدامات لازم جهت افزایش سطح بلوغ خود آشنا شوند تا به صورت هدفمند و سیستماتیک به سمت سطح بعدی حرکت نمایند.
یافته های کلیدی
- مدل بلوغ از شش مرحله و یا سطح مختلف تشکیل شده است . سازمان ها نمی توانند مراحل و یا فعالیت های مرتبط را بدون معرفی ضعف ها درون برنامه EIM نادیده بگیرند چرا که این نگرش باعث عدم موفقیت آنها در آینده گردد.
- سازمان ها به دلیل مدیریت ضعیف اطلاعات در معرض ریسک و ناکارآمدی هستند . پایین بودن بهره وری ، عدم رضایت مشتریان و عدم تبعیت از الزامات قانونی و مقررات صرفا نمونه اندکی از نتایج مدیریت ضعیف اطلاعات در یک سازمان است .
- اکثر سازمان ها در مراحل و یا سطوح اولیه مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی هستند . رهبران فناوری اطلاعات که مروج و مشوق ایده ها در سازمان خود می باشند ، بیشترین بهره را از اجرای این مدل در سازمان خود خواهند برد .
توصیه ها
- از مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی به عنوان مواد آموزشی لازم جهت آموزش مدیریت ارشد استفاده نمایید تا آنها با مراحل مختلف این سفر جذاب و دیدنی و در عین حال دشوار به خوبی آشنا شوند .
- برای نشان دادن ریسک و تهدیدات عدم داشتن یک مدیریت منسجم و هدفمند در حوزه اطلاعات سازمانی ، از نمونه مثال هایی استفاده کنید که به دلیل مدیریت ضعیف اطلاعات ، در عمل سازمان نتوانسته است موفق عمل نماید و با مشکل جدی مواجه شده است .
- با طراحی سناریوهای مناسب نشان دهید که چگونه همزمان با ارتقاء سطح بلوغ مدیریت اطلاعات ، وضعیت سازمان بهتر خواهد شد و می تواند از مزایای آن استفاده نماید.
تجزیه و تحلیل
بسیاری از رهبران فناوری اطلاعات که مدیریت اطلاعات به عنوان یک دارایی استراتژیک را در دستور کار خود قرار داده اند ، تمایل دارند با مراحل لازم به منظور نیل به خواسته فوق آشنا شوند . قبل از آغاز یک برنامه
EIM ، می بایست در ابتدا نسبت به قابلیت ها و تمایل سازمان خود به خوبی آشنا گردید تا ضمن غلبه بر مسائلی نظیر سیلوهای مختلف و جداگانه اطلاعاتی و گاها متناقض از وضعیت فعلی حرکت کرده و در شرایط بهتری قرار گرفت . سازمان هایی که در مراحل اولیه
EIM هستند ، اغلب دارای توان لازم جهت انجام پروژه های مورد نیاز در مراحل بعدی نظیر مدیریت متادیتا ، مدیریت داده
Reference و مدیریت داده
Master نمی باشند .
برای کمک به سازمان ها جهت ارزیابی وضعیت برنامه مدیریت اطلاعات سازمانی یا برنامه ریزی برای سفر
EIM، گارتنر یک مدل بلوغ شش مرحله ای را ایجاد کرده است . تشریح شش مرحله به رهبران فناوری اطلاعات یک سازمان کمک می نماید تا بتوانند موقعیت خود را بر اساس مدل فوق شناسایی نمایند . مدل بلوغ همچنین بیانگر این موضوع است که یک سازمان می بایست چه اقداماتی را در هر مرحله انجام دهد تا بتواند به مرحله بعدی برود.
مدل بلوغ
EIM
مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی نشان داده شده در شکل 1 ، بیانگر تعریف گارتنر از EIM به عنوان یک تعهد سازمانی در موارد ذیل است :
- ساختاردهی ، ایمن سازی و بهبود صحت و یکپارچگی اطلاعات سازمانی
- حل تناقضات معنایی در سراسر مرزها
- حمایت از اهداف معماری سازمانی یا EA ( برگرفته شده از Enterprise Architecture ) و استراتژی کسب و کار
شکل 1 : مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی گارتنر
EIM یک رویکرد یکپارچه به منظور مدیریت مستمر اطلاعات ( هم ساختیافته و هم غیرساختیافته ) در سراسر سازمان را ارایه می نماید . برنامه های
EIM نیازمند تعهد مدیران ارشد و حمایت رهبران بخش های فناوری اطلاعات و کسب و کار است . صرفا تعداد اندکی از سازمان ها از مراحل ابتدایی مدل حرکت کرده و در مراحل بعدی قرار گرفته اند . مدل بلوغ با سطح صفر شروع می شود که در آن هیچگونه
فعالیت
EIM محقق نشده است . هر مرحله نیازمند اقداماتی خاص به منظور حرکت به سطح بعدی بلوغ است .
سطح صفر :
Unaware
در سطح صفر ، سازمان ها به دلیل عدم مدیریت صحیح اطلاعات با ریسک های متعددی مواجه می باشند . عدم توان تبعیت از مقررات و الزامات قانونی ، ارایه سرویس های ضعیف به مشتری و بهره وری پایین نمونه هایی در این زمینه می باشد . مشخصه های بارز سطح صفر عبارت است از :
- با این که کاربران اعتمادی به داده در سازمان ندارند ولی همچنان مدیران کسب و کار و سازمان فناوری اطلاعات وجود مشکل را کتمان می کنند و نسبت به آن آگاهی لازم را ندارند (چه مساله ای ؟ مساله ای وجود ندارد ! ) .
- تصمیمات استراتژیک در سازمان بدون اطلاعات مناسب ، کافی ، درست و دقیق اتخاذ می گردد .
- هیچگونه معماری اطلاعات رسمی که شامل اصول ، ملزومات و مدل هایی برای راهنمایی تیم ها به منظور نحوه به اشتراک گذاشتن اطلاعات باشد ، وجود ندارد .
- شاهد وجود اطلاعات تکه تکه ، ناسازگار و گاها متناقض در بین برنامه های مختلف موجود در سازمان می باشیم . هر بخش سازمان اطلاعات و موارد مربوط به خود را به صورت جداگانه و جزیره ای مدیریت می کند و فناوری ها به صورت کاملا مستقل از هم انتخاب می گردند . هیچ فرد و یا نهادی مسئولیت تشخیص و حل مسائل مربوط به مدیریت کیفیت داده را برعهده ندارد.
- چیزی به اسم حاکمیت اطلاعات ، امنیت و پاسخ گویی در مقابل اطلاعات کلیدی سازمان وجود ندارد. مسئولیت های مرتبط با اطلاعات پروژه به پروژه نسبت داده می شود . خبری از کنترل هزینه ها و مانیتورینگ عملکرد سیستم نیست و کسی نمی داند چه میزان زمان و هزینه صرف اطلاعات می شود .
- اهمیت متادیتا برای سازمان فناوری اطلاعات و واحدهای کسب و کار مشخص نیست . سازمان دارای فقدان مدل های داده مشترک است . مدیریت مستندات و جریان های کاری از طریق ایمیل انجام می شود .
اقدامات لازم : برنامه ریزان و معماران می بایست به طور جدی آموزش رهبران کسب وکار و فناوری اطلاعات با هدف آشنایی با پتانسیل های
EIM را در دستور کار قرار دهند و آنها را نسبت به تهدیداتی که می تواند از عدم اجرای این چنین برنامه هایی متوجه سازمان گردد ، به خوبی آگاه نمایند ( خصوصا مسائل مربوط به الزامات قانونی و تبعیت از مقررات و قوانین).
سطح 1 :
Aware
سازمان ها در سطح یک به برخی آگاهی ها در خصوص مدیریت اطلاعات نائل شده اند . مشخصه های بارز سطح یک عبارت است از :
- نسبت به قدرت اطلاعات شناخت مناسبی ایجاد شده است و استراتژی هایی جهت ذخیره آن تدوین یافته است . به منظور اجرای استراتژی ، یک سری پروژه های مستقل از هم به صورت جزیره ای ( نه سازمانی ) دنبال می گردد . در خصوص صحت اطلاعات و این که به کدام داده می توان اعتماد کرد ، اختلاف نظر وجود دارد . شکایات متعددی در خصوص حجم داده مطرح می شود و این که در عمل نمی توان از آنها استفاده چندانی کرد . درخواست های متعددی جهت یکپارچگی اطلاعات مطرح می گردد ولی فناوری اطلاعات در پاسخ به درخواست آنها با چالش های جدی مواجه است .
- اطلاع رسانی در خصوص کیفیت ضعیف داده ، اطلاعات ناسازگار و جزیره ای و تاثیر آن در حوزه های کلیدی کسب وکار روند رو به رشدی دارد . برنامه های تحلیلی ، گزارشات تکراری ، ناسازگار و غیر اعتمادی را تولید می کنند و کسی مسئولیت پاسخ گویی به این مسائل را برعهده ندارد.
- دپارتمان فناوری اطلاعات به دنبال بازدهی از طریق عرضه اطلاعات در بین واحدهای کسب و کار است . بدین منظور تلفیق سیلوهای اطلاعاتی و تجمیع بخشی از اطلاعات موجود در هر یک با توجه به ضرورت های کسب وکار در قالب ساختارهای ذخیره سازی نظیر انبار داده را در دستور کار خود قرار می دهد . برای داده های ساختیافته ( نظیر یک مدیر بانک اطلاعاتی یا مدل ساز داده ) ، نقش هایی تعریف می شود ولی همچنان برای محتویات غیرساختیافته نظیر ایمیل نقش هایی در سازمان به درستی تعریف نشده است.
- نیاز به استانداردهای مشترک ، ابزارها و مدل ها به منظور استفاده از مهارت ها در مقیاس وسیع تر و همچنین استفاده مجدد از منابع پروژه ها ، تشخیص داده شده است .
- به تدریج تلاش برای مستندسازی ریسک های مرتبط با دارایی های اطلاعاتی کنترل نشده ( نظیر ممیزی صفحات گسترده ، بانک های اطلاعاتی مستقل با داده استخراج شده ) آغاز می گردد . سازمان ها از دستورالعمل ها و توصیه های رسمی جهت مدیریت اطلاعات با نگرش جزیره ای استفاده می نمایند .
اقدامات لازم : برنامه ریزان و معماران می بایست استراتژی
EIM را تدوین و آن را در اختیار مدیریت ارشد سازمان قرار دهند . استراتژی می بایست نشان دهد که چگونه
EIM با سایر استراتژی ها نظیر معماری سازمانی یا
EA ( برگرفته شده از
Enterprise Architecture ) همسو می باشد .
سطح 2 :
Reactive
در سطح دوم رهبران کسب و کار و فناوری اطلاعات بطور مطلوب نسبت به ناسازگاری و صحت اطلاعات و همچنین سرعت در ارایه اطلاعات بین واحدهای کلیدی کسب و کار واکنش نشان می دهند . آنها دارای شاخص های درستی به منظور سنجش نحوه پاسخ گویی به نیاز های آنی می باشند . مشخصه های بارز سطح دو عبارت است از:
- واحدهای کسب و کار نسبت به ارزش اطلاعات و به اشتراک گذاشتن آن بین پروژه های متعدد به آگاهی مناسبی رسیده اند ولی هنوز این آگاهی به مدیریت هماهنگ اطلاعات در سطح سازمانی تسری نیافته است . سازمان ها دارای یک سیستم منسجم برای مدیریت تغییرات در سیستم های پایین دستی و واحدهای کسب و کار در مواردی که تغییراتی در سیستم های بالادستی اتفاق می افتد ، نمی باشند.
- سازمان ها ، اهدافی را برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و نیل به بهره وری عملیاتی تدوین کرده اند . هر چند که موانع فرهنگی و سازمانی همچنان مانع پیشبرد و پیشرفت کار می باشد .
- سازمان های فناوری اطلاعات قدم هایی جهت اشتراک داده بین دپارتمان های محتلف برداشته اند . نظیر مدیریت داده Master ولی همچنان نسبت به وجود یک معماری اطلاعات مشترک شناخت مناسبی وجود ندارد . در صورت وجود یک معماری اطلاعات مشترک، امکان تعامل اطلاعاتی برنامه های مختلفی که از معماری فوق تبعیت می کنند با تسهیلات بهتر و بیشتری فراهم می گردد .
- نگاه به یکپارچگی اطلاعات به صورت محلی و با بکارگیری فناوری های تکرارشونده ای نظیر اینترفیس های نقطه به نقطه محقق می گردد . مدیریت منسجمی در خصوص کیفیت داده وجود ندارد خصوصا از بعد پیشگیری و یافتن علل اصلی بروز مشکل و صرفا محدود به انجام واکنش پس از بروز مشکل است( مدیریت آتش نشانی گونه ). سازمان فناوری اطلاعات نسبت به متادیتا آگاه شده است ولی آن را به صورت استراتژیک مدیریت نمی کند . استراتژی به خصوصی برای مدیریت محتوای سازمانی یا ECM( برگرفته شده از Enterprise Content Management ) وجود ندارد.
- تاکید معیارهای تدوین شده در خصوص اطلاعات اغلب به مواردی نظیر تاریخ اعتبار اطلاعات ، فایل ها و سایر فرم های الکترونیکی محدود شده است تا درمواردی که مشکلاتی در خصوص الزامات قانونی و یا تبعیت از قوانین و مقررات مطرح می گردد بتوان پاسخگو بود .
اقدامات لازم : مدیران ارشد می بایست با جدیت و اعتقاد قلبی از نیاز به یک برنامه
EIM جهت پاسخگویی به مشکلات و تبعات عدم مدیریت صحیح و یکپارچه اطلاعات سازمانی دفاع نمایند و برنامه ریزان و معماران سناریوهای مختلفی را برای
EIM آماده نمایند .
سطح 3 :
Proactive
در سطح سوم ، سازمان ها به اهمیت و جایگاه مدیریت اطلاعات جهت بهبود عملکرد کسب و کار آگاه شده اند و از مدیریت اطلاعات با نگرش پروژه ای به سمت یک برنامه جامع
EIM حرکت کرده اند . همچنین از اطلاعات جهت بهینه سازی فرآیندها استفاده می گردد. مشخصه های بارز سطح سه عبارت است از:
- مدیران ارشد سازمان به این موضوع اشراف پیدا کرده اند که با به اشتراک گذاشتن اطلاعات بین بخش های مختلف سازمان ، امکان حمایت مطلوب و بهینه از طرح ها و برنامه ها در سطح سازمان فراهم می گردد و به دنبال راه اندازی یک برنامه جامع EIM با چشم انداز روشن و همسو با استراتژی کسب و کار می باشند . بدین منظور بودجه لازم در نظر گرفته می شود و با تدوین استراتژی و نقشه راه مناسب شرایط آغاز به کار برنامه EIM فراهم می گردد .
- از معماری اطلاعات سازمانی یا EIA (برگرفته شده از Enterprise Information Architecture ) به عنوان یک راهنما و شتاب دهنده جهت برنامه EIM استفاده می شود تا این اطمینان حاصل گردد که اطلاعات در سراسر سازمان با هدف حمایت از استراتژی کسب و کار سازمانی مبادله می گردد .در این مرحله ، استانداردهایی برای فناوری های مدیریت اطلاعات تدوین می گردد .
- شورای حاکمیت داده سازماندهی شده است . یک برنامه مدون جهت مدیریت کیفیت داده آماده شده است تا به کمک بازوهای عملیاتی (ناظرین) در جهت تبدیل داده به یک دارایی ارزشمند در سازمان حرکت شود . واحدهای کلیدی کسب و کار بطور فعال مشارکت دارند . چرخه ایجاد سیستم از یک مسیر داده محور تبعیت می کند تا این اطمینان حاصل گردد که در زمان پیاده سازی پروژه ها ، معماری اطلاعات و استانداردهای اطلاعات به درستی دنبال می گردند .
- با این که اطلاعات به صورت محلی نگهداری و پشتیبانی می گردند ولی مدل های داده با معماری اطلاعات سازمانی همسو شده اند . برای موارد مختلفی نظیر تحلیل ، محتویات غیرساختیافته ، داده هایی از نوع Master و ... معماری های اطلاعات جداگانه ای ایجاد شده است ( همسو با معماری اطلاعات سازمانی ). سازمان در صدد طراحی و پیاده سازی یک لایه سرویس داده به منظور ارایه اطلاعات در سطح سازمان به منظور حمایت و همگرایی با فناوری هایی نظیر معماری SOA ( برگرفته شده از Service Oriented Architecture ) و نرم افزار به عنوان سرویس ( SaaS ) می باشد .
- دستورالعمل های لازم جهت آرشیو کردن داده و دوره حفظ و نگهداری آن تدوین می گردد . جمع آوری و سازماندهی متا دیتا در دستور کار قرار می گیرد .
اقدامات لازم : پیشنهاد رسمی مورد کاری برای
EIM آماده می شود و موارد مندرج در آن برای مدیریت و سایر ذینفعان تشریح می گردد . با تامل در نوع فعالیت هایی که در واحدهای کسب وکار سازمان انجام می شود ، می توان فرصت های
EIM را شناسایی کرد.
سطح 4 :
Managed
سازمان ها به این درک مهم رسیده اند که اطلاعات درست و به روز یک عامل حیاتی برای تداوم کسب و کار است و بدین جهت با جدیت به دنبال پیاده سازی بخش های مهم دیگری از
EIM می باشند . بخش هایی که تاکنون پیاده سازی نشده اند . مشخصه های بارز سطح چهار عبارت است از :
- مدیریت ارشد، اطلاعات را به عنوان یک دارایی استراتژیک تشخیص داده است . از EIM استقبال می کند ، توجیه فنی و اقتصادی برای سرمایه گذاری بیشتر بر روی آن وجود دارد با این هدف که برنامه EIM بتواند با قدرت بیشتری پاسخگوی ذینفعان کلیدی ، ملزومات و اولویت ها بر اساس استراتژی کسب وکار باشد .
- قواعد و استانداردهای لازم جهت نیل به یک وضعیت باثبات تعریف شده است . شورای حاکمیت و کمیته های راهبری مسائل مربوط به مدیریت اطلاعات خصوصا در مواردی که جریان اطلاعات بین بخش های مختلف سازمان وجود دارد را برطرف می نمایند . به روش ها تعریف شده اند و تیم معماری سازمانی (EA ) اطمینان دارد که از آنها در سراسر سازمان به درستی استفاده می شود .
- تمامی فعالیت های مرتبط با مدیریت اطلاعات در سازمان توسط یک گروه هماهنگ می گردد . ناظرین داده ، مسئولیت کیفیت داده در واحدهای کسب و کار و فناوری اطلاعات را برعهده گرفته اند .
- قواعد و الزامات به خوبی مستند و نسبت به آنها شناخت لازم ایجاد شده است . از چندین سیستم مانیتورینگ در سطح سازمانی استفاده می نماید . نظیر بررسی اولیه وضعیت کیفیت داده .
- EIM به عنوان بخشی از فرآیندها جهت برنامه ریزی ، طراحی و توسعه برنامه ها تبدیل شده است . معماری اطلاعاتی از معماری برنامه تفکیک شده است . گزارشات تحلیلی و عملیاتی ترکیب شده اند تا از تکثر برنامه های تحلیلی ، ابزارهای هوش تجاری و یا سیستم های مدیریت داده Master مستقل، جلوگیری بعمل آید .
- مدل های ارزیابی برای دارایی های اطلاعاتی ، چارچوب سرمایه گذاری فناوری اطلاعات را مشخص می کند . از معیارها و شاخص هایی جهت سنجش بهره وری استفاده می گردد.
اقدامات لازم : منابع و فعالیت های منطقه ای مدیریت مخازن اطلاعاتی به استراتژی کلی
EIM متصل شده اند . تاکید بر این که
EIM به عنوان یک برنامه است نه مجموعه ای از پروژه های جداگانه . ایجاد یک کارت امتیاز دهی متوازن برای مدیریت اطلاعات .
سطح 5 :
Effective
سازمان هایی که در این سطح قرار می گیرند از اطلاعات در سراسر زنجیره تامین اطلاعات به همراه توافقات سطح خدمات یا
SLA ( برگرفته شده از
Service-Level Agreements ) که بطور مستمر بازبینی می گردد، بهره برداری می کنند.
- اطلاعات به یک مزیت رقابتی تبدیل شده است و از آن برای ایجاد ارزش و افزایش کارآمدی استفاده می گردد.
- سازمان فناوری اطلاعات شفاف سازی مدیریت اطلاعات را در دستور کار خود قرار داده است تا امکان تعامل مثبت و سازنده با ناظرین داده کسب وکار فراهم گردد و آنها بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند . EIM به طرح های استرتژیک نظیر بهبود فرآیندهای کسب و کار مرتبط شده است .
- برنامه مدیریت اطلاعات سازمانی محرک های لازم جهت بهبود بهره وری ، مدیریت الزامات قانونی ، کاهش ریسک ، مانیتورینگ موثر و اعمال حاکمیت اطلاعات اتوماتیک را در سراسر سازمان فراهم می کند .
- یک گروه و یا دپارتمان EIM در سازمان تشکیل شده است تا تمامی تلاش های لازم جهت مدیریت اطلاعات نظیر هوش تجاری ، مدیریت محتویات سازمانی ، مدیریت داده مرجع ، مدیریت داده Master، مدیریت متادیتا ، سرویس های داده و... را به صورت متمرکز انجام دهد .
- سازمان به اهداف پنج گانه اصلی یکپارچگی حوزه های داده Master ، جریان اطلاعاتی بدون درز ، مدیریت متادیتا و تلفیق معنایی ، یکپارچگی داده در سبد فناوری اطلاعات و محتویات یکدست دست یافته است .
- معیارها بر عوامل خارجی نظیر یافتن منابع ، ریسک و حاشیه سود تمرکز دارند . استفاده مجدد از معیارها نشان دهنده بهره وری مثبت از اشتراک اطلاعات است .
اقدامات لازم : پیاده سازی کنترل های فنی و رویه ها به منظور حفظ سطح رضایتمندی سازمان . چراکه تعالی اطلاعاتی می تواند همزمان با بروز تغییرات در روند کسب و کار به سادگی نقض و شکسته شود .
مدل بلوغ
EIM گارتنر ارایه شده در سال 2016
گارتنر در سال 2016 ، یک مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی با تمرکز بر نحوه استفاده از مزایای کلان داده ها و بهبود مستمر ارایه کرده است . با این هدف که سازمان ها بتوانند با مهارت بیشتری از کلان داده ها استفاده کنند . مدل بلوغ به سازمان ها کمک می کند تا بتوانند نسبت به توانمندی های مورد نیاز جهت بهره برداری از مزایای کلان داده ها و یا مدیریت اطلاعات سازمانی شناخت لازم را پیدا کنند .
مدل های بلوغ با این هدف مهم طراحی می شوند که بتوانند به سازمانها در تعریف قابلیت های مورد نیاز به منظور پیاده سازی یک فرآیند کسب و کار پایدار کمک کنند . مدل های بلوغ ، مراحل مختلف سطح بلوغ را تعریف می کنند که بیانگر وضعیت قابلیت های بلوغ درون یک سازمان است .اگر سازمانی قصد دارد در یک فرآیند کسب و کار قوی باشد ، می بایست تمامی قابلیت های فرآیند را بطور یکنواخت اجراء نماید . مدل های بلوغ را می توان به منزله ابزارهای قدرتمندی برای سازمان ها در نظر گرفت که به کمک آنها می توانند اندازه گیری و پیشرفت خود را از طریق فرآیندهای کسب و کار پیچیده نظیر کلان داده ها انجام دهند .
در مدل بلوغ گارتنر، هفت قابلیت مختلف جهت مدیریت موثر اطلاعات سازمانی ارایه شده است . شکل 2 ، قابلیت های هفت گانه را نشان می دهد.
شکل 2 : قابلیت های هفت گانه مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی گارتنر 2016
با توجه به لیست قابلیت های هفت گانه نشان داده شده در شکل 2 ، بکارگیری کلان داده صرفا یک ابتکار در حوزه فناوری به تنهایی نیست و مجموعه قابلیت های دیگری نیز می بایست در یک سازمان ایجاد شود تا بتوان از مزایای کلان داده ها در عمل استفاده کرد . برنامه های کلان داده در یک سازمان می بایست با نیازهای کسب و کار همسو باشند تا با هماهنگی و تعامل مستمر تیم فناوری اطلاعات و تیم های کسب وکار ، یک سازمان بتواند به ارزش سازمانی مورد نظر دست یابد . در بسیاری از موارد این مهم محقق نمی شود . در تحقیقاتی که اخیرا توسط شرکت
Dell انجام شده است به مهمترین موانع اولیه پیاده سازی موثر کلان داده ها در سازمان ها اشاره شده است . در شکل 3 به این موانع اشاره شده است .
شکل 3 : مهمترین موانع اجرای برنامه های کلان داده
خلاصه
امروزه مدیریت اطلاعات به عنوان یک دارایی استراتژیک در دستور کار بسیاری از سازمان ها قرار گرفته شده است . سازمان ها می بایست به مدیریت اطلاعات سازمانی به عنوان برنامه ای هماهنگ که در طول زمان تکامل می یابد ، توجه داشته باشند. مدل بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی گارتنر به سازمان ها کمک می کند تا ضمن شناسایی و آگاهی از موقعیت و جایگاهی که در آن قرار دارند با مجموعه اقدامات لازم جهت افزایش سطح بلوغ خود آشنا شوند تا به صورت هدفمند و سیستماتیک به سمت سطح بعدی حرکت نمایند. رهبران کسب وکار می بایست مدل بلوغ را به عنوان بخشی از تلاش خود جهت آموزش به مدیران ارشد و کاربران کسب و کار در نظر بگیرند تا گامی موثر در جهت ارتقاء سطح سواد عمومی داده برداشته شود .
در این مطلب ضمن معرفی مدل بلوغ مدیریت سازمانی گارتنر ارایه شده در سال 2008 به نسخه جدید این مدل که با تمرکز بر روی کلان داده ها در سال 2016 ارایه شده است ، نیز اشاره گردید.
با بکارگیری صحیح فناوری ها ، فرآیندها و نیروی انسانی ماهر و همچنین آگاهی و اطلاع رسانی می توان سطح بلوغ مدیریت اطلاعات سازمانی را ارتقاء داد.
منابع :