صنعت تلکام در طی دهه های گذشته دستخوش تحولات فراوانی شده است و هم اینک ، بسیاری از اپراتورهای تلکام با چالش های متعددی نظیر بهبود مشتری مداری ، نوآوری محصول ، صرفه جویی در هزینه ها ، کاهش مدت زمان ارایه یک محصول جدید به بازار
(Time To Market) ، بهره گیری از آخرین فناوری ها در سریع ترین زمان ممکن ، ورود بازیگران جدید به این صنعت نظیر اپراتورهای
OTT ( برگرفته شده از
Over-The-Top ) و ایجاد ارزش مستمر با توجه به تغییرات پویا در زنجیره ارزش این صنعت مواجه می باشند . پاسخ مناسب به موارد فوق مستلزم یک تحول اساسی در طرح ها و برنامه های شرکت های تلکام است . استاندارد سازی فرآیندها ، اتوماسیون به کمک سیستم های نرم افزاری جدید ، برون سپاری فعالیت های پشتیبانی و بکارگیری فناوری های جدید شبکه ، صرفا نمونه هایی اندک از ضرورت تحقق یک تحول بزرگ در شرکت های تلکام می باشد . با این که برخی از اپراتورهای تلکام قادر به برنامه ریزی ، طراحی و پیاده سازی
این تغییرات بطور موفقیت آمیز می باشند ، سایر اپراتورها در مسیر دشوار و پر پیچ و خم فعالیت های غیرهمسو گم می شوند . یکی از چالش های اصلی ، شناخت ارتباط متقابل بین عناوین اشاره شده و طراحی ، برنامه ریزی و پیاده سازی یک تصویر بزرگ
(big picture) از مقصدی است که می بایست با شناخت وضعیت فعلی و شرایط مطلوب آتی و از دیدگاه تمامی سازمان ( نه یک بخش خاص ) به درستی ترسیم گردد.
انجام فعالیت های موازی و نامتجانس در یک سازمان بدون وجود یک تصویر درست از مقصد که تمامی اجزاء سازمان ملزم به حرکت به سمت آن باشند ، نتایج و دستاوردهای مطلوبی را به دنبال نخواهد داشت. به عنوان نمونه ، در یک سازمان ممکن است دپارتمان فناوری اطلاعات برنامه ریزی برون سپاری سرویس های فناوری اطلاعات را به منظور کاهش هزینه ها دنبال نماید، دپارتمان بازاریابی برنامه ریزی لازم جهت ارایه یک سرویس جدید نظیر
IPTV و با هدف افزایش درآمد را انجام دهد و دپارتمان فناوری، برنامه ریزی لازم جهت هماهنگی بین سیستم های تولیدی را انجام دهد.ماحصل تلاش های فوق و اجرای طرح
ها و برنامه های مختلف ممکن است دستاوردها و نتایج اندکی را به دنبال داشته باشد ولی مشکلات را در سطح کلان سازمانی برطرف نخواهد کرد . در چنین فضای فکری و عملیاتی ، علی رغم ایجاد برخی بهبودها که آن هم بیش تر به صورت محلی است و نه سراسری ، مشکلات و تناقضات فراوان دیگری می تواند برای یک شرکت تلکام ایجاد گردد ( خصوصا زمانی که از منظر
cross-functional به مسائل نگاه کنیم ) .
ضرورت استفاده از مدل های مرجع
یکی از عوامل کلیدی موفقیت اپراتورهای شرکت های تلکام، اجرای برنامه تحولی است که در آن بین سازمان ، فرآیندها ، برنامه ها ، داده و فناوری شبکه همسویی مناسبی ایجاد شده باشد . ساختار کلی این چنین برنامه های تحولی ، توسط متدهای کلی
معماری سازمانی حمایت می گردد .تاکنون ، راه حل های مرجع مختلفی متناسب با نوع صنعت توسط سازمان ها و انجمن های معتبر جهانی ارایه شده است . در صنعت تلکام ،
ITU ( برگرفته شده از
International Telecommunication Union ) و
TM Forum اقدام به ارایه راه حل های مرجع کرده اند .
eTOM (برگرفته شده از
enhanced Telecom Operations Map ) برای فرآیندها ،
TAM ( برگرفته شده از
Telecom Applications Map ) برای برنامه ها ،
SID ( برگرفته شده از
Shared Information Data model ) برای داده نمونه هایی در این زمینه می باشند که توسط
TM Forum ارایه شده اند .
مدل های مرجع فوق با علم به تمامی زنجیره ارزش صنعت تلکام ارایه شده اند و می توان آنها را به عنوان استانداردهایی در این صنعت در نظر گرفت. برای بهره برداری از تمامی مزایای استانداردهای فوق ، نیاز به یک رویکرد ساختارمند که نشان دهد چگونه می توان از آنها در یک زمینه عملی استفاده کرد ، بسیار ضروری است .
با معرفی راه حل های مرجع ، شرکت های تلکام برای انجام هرگونه برنامه تحول در معماری لایه های مختلف، می توانند در یک مسیر شفاف و سرراست حرکت نمایند . ارایه راه حل ها و معماری مرجع صرفا محدود به شرکت های تلکام نمی باشد و شاهد ارایه و بکارگیری راه حل های مرجع در بسیاری از صنایع نظیر بانک داری ، بیمه ، حمل و نقل و ... می باشیم .
اجرای هر گونه برنامه تحول در شرکت های تلکام مستلزم توجه و رعایت چهار اصل کلی زیر است :
- شناخت مناسب از وضعیت امروز صنعت
- شناخت عمیق و مناسب اصول روش مند
- طراحی معماری راه حل
- برنامه ریزی و پیاده سازی راه حل
شکل 1 : مراحل تحول در یک شرکت تلکام
در ادامه با هر یک از اصول فوق بیش تر آشنا می شویم .
شناخت مناسب از وضعیت امروز صنعت تلکام
آشنایی با وضعیت امروز صنعت تلکام یک پیش نیار مهم برای طراحی و پیاده سازی یک راه حل موفقیت آمیز است . در طی سالیان اخیر شاهد بروز تحولات فراوانی در صنعت تلکام بوده ایم بگونه ای که برای بازیگران این عرصه صنعتی قواعد و ساختار بازی بطور کامل تغییر یافته است . در گذشته ، اپراتورهای قدیمی که عموما وابسته به دولت بودند مسئولیت تحقق فنی خطوط ثابت ، موبایل و ارتباطات را برعهده داشتند . مدل کسب و کار اپراتورهای فوق ، عمدتا" سرمایه گذاری بلند مدت بر روی زیرساخت بود و جریان درآمدی آنها از طریق تعرفه هایی حاصل می گردید که از مشترکین بابت استفاده از زیرساخت اخذ می کردند . بازگشت سرمایه گذاری (
ROI) به سادگی و عموما " در یک فضای غیررقابتی انجام می گرفت . امروزه رقبای اپراتورهای سنتی ، به عنوان نمونه اپراتورهای
OTT ( برگرفته شده از
Over-The-Top ) ، لزومی به داشتن یک شبکه زیرساخت مختص به خود ندارند و بستر ارتباط فنی به یک کالای معمولی در دنیای ارتباطات تبدیل شده است . از برنامه های
نوآورانه ، سرویس های همگرا و مشتری مداری اختصاصی به عنوان عوامل موفقیت در صنعت تلکام یاد می شود . افزایش حجم داده و استفاده از موبایل ، همچنان نیازمند مدرنیزه کردن مستمر فناوری های شبکه می باشد . در شکل 2 ، وضعیت مشترکین صنعت ارتباطات در سطح جهان نشان داده شده است .
شکل 2 : وضعیت مشترکین صنعت ارتباطات (منبع: ITU 2015b )
همانگونه که در شکل 2 مشاهده می گردد ، در طی ده سال تعداد مشترکین خطوط ثابت روند کاهشی داشته است . این در حالی است که خطوط موبایل و خصوصا موبایل باند پهن بطور فزاینده ای رشد داشته است . به موازات افزایش رقابت ها ، قیمت ها نیز کاهش داشته است . به عنوان نمونه در گزارش ارایه شده توسط انجمن صنعت ارتباطات (
Telecommunication Industry Association ) عنوان شده است که در طی سال های 2010 تا 2015 صنعت تلکام صرفا شاهد یک رشد 6 % بوده است .
هم اینک ، صنعت تلکام درحال گذار از وضعیت فعلی و ایجاد یک تحول بنیادین است که هم فرصت ها و هم چالش هایی را برای اپراتورهای خطوط ثابت ، اپراتورهای موبایل و همچنین ارایه دهندگان سرویس اینترنت ایجاد کرده است . ما شاهد ورود بازیگران جدید و خلاقی در بازار تلکام می باشیم که نوید یک خانه تکانی اساسی در این صنعت را می دهد . به موازات سرعت در ایجاد و توسعه فناوری های جدید، افزایش پویایی بازار و مقررات زدایی ( کاهش نقش نظارتی نهادهای حاکمیتی ) در بسیاری از کشورها ، پیچیدگی صنعت تلکام بطور مستمر در حال افزایش است . اولین چالش صنعت تلکام در حال حاضر ، شناخت بازیگران مختلف است . در گذشته تحقق فنی ارتباطات از طریق شبکه های موبایل و یا خطوط ثابت ، مهم ترین هدف اپراتورهای تلکام بود . امروزه ما شاهد همگرایی بیش از گذشته سرویس های صوت ، ویدیو و داده می باشیم . همین موضوع باعث شده است که در این صنعت شاهد مدل های کسب و کار مختلف با رویکردهای تجاری متفاوتی باشیم که هر یک دارای خصایص و ویژگی های مختص به خود می باشند ( نظیر اپراتورهای مجازی یا همان
Mobile Virtual Network Operators ) .
درک شفاف از موقعیت بازار و حوزه کسب و کار یک اپراتور تلکام ، یک پیش نیاز ضروری به منظور حمایت از نیازهای تحول می باشد . در شکل 3 ، حوزه های کاری و مورد علاقه اپرتورهای تلکام در چهار بعد مشتری ، زنجیره ارزش ، فعالیت های کسب و کار و شبکه نشان داده شده است .
شکل 3 : گروه بندی اپراتورهای تلکام
بعد مشتری ،
تمایلات و خواسته مشتریان نهایی یک اپراتورتلکام را مشخص می کند که به حوزه های مصرف کننده ، کسب و کار(خرده فروشی ) و کسب و کار ( عمده فروشی ) تقسیم شده است . زنجیره ارزش با سخت افزار شبکه های ارتباطی و پیش نیازهای فنی نرم افزاری ( شامل عناصر ، زیرسیستم ها ، سیستم شبکه و دستگاه ها ) آغاز می گردد . بعد شبکه ، به تمامی جنبه های مورد نیاز جهت ارایه سرویس های در ارتباط با محتوا و یا برنامه اشاره دارد . فعالیت های کسب و کار به بخش های تولید ، عملیات و نگهداری ، فروش و پس از فروش تقسیم شده است و در نهایت در بعد شبکه ، خط ثابت ، موبایل و ماهواره قرار گرفته اند . محدوده ی کاری یک اپراتور مخابراتی ممکن است شامل ترکیبی پیچیده از موارد فوق باشد .
اپراتورهای مخابراتی با چالش های مختلف مواجه می باشند که بر روی نیازهای تحول آنها تاثیرگذار است . این چالش ها را می توان در سه بعد بازار ، خدمات و محصولات و زنجیره ارزش خلاصه کرد . در شکل 4 ، چالش های اپرتورهای مخابراتی نشان داده شده است .
شکل 4 : چالش های اپراتورهای مخابراتی
شرایط بازار
به دلیل همگرایی تغییر یافته است و باعث افزایش شدید رقبا در صنعت تلکام شده است . تغییرات در ساختار و اکوسیستم بازار ، از یک طرف پتانسیل های جدیدی را در بازار صنعت تلکام ایجاد کرده است و از طرف دیگر افزایش هزینه و فشارجهت کاهش قیمت محصولات و خدمات را باعث شده است . علاوه بر این ، تغییرات بازار الزامات و چالش های جدیدی را برای رگلاتورها به دنبال داشته است . بدیهی است که زنجیره ارزش متناسب با تغییراتی که در بازار اتفاق می افتد واکنش نشان دهد و شاهد افزایش قطعات زنجیره خلق ارزش و مشارکت ها در صنعت تلکام باشیم . در بعد خدمات و محصولات ، اپراتورهای تلکام با پیچیدگی سیستم های تولیدی و همچنین تغییر در خواسته ها و رفتار مشتریان مواجه می باشند که صرفا می توان با نوآوری مستمر و کاهش چرخه ایجاد محصول به آنها پاسخ داد . چالش های فوق ، عوامل مهم و تاثیرگذاری برای تحول در شرکت های تلکام می باشند که لازم است بر روی تمامی آنها به دقت مطالعه و کار کارشناسی گردد.
تغییر در زنجیره ارزش شرکت های تلکام و تاثیر این تغییرات بر روی مدل های کسب و کار در گزارشات معتبر متعددی منعکس شده است . در تمامی این گزارشات ضمن تاکید بر تغییر زنجیره ارزش و پایان یافتن عمر مفید بسیاری از مدل های کسب و کار در شرکت های تلکام به الزامات مدل های کسب و کار جدید برای اپراتورهای قدیمی اشاره شده است . ارایه صرف خدمات انتقال داده و صوت از طریق شبکه های ثابت و موبایل یک مدل کسب و کار منسوخ و یا فرسایشی است و شرکت های تلکام می بایست با تغییر در مدل های کسب و کار خود به فکر ایجاد منابع درآمدی جدیدی باشند . هم اینک موارد کاربردی متعددی به عنوان بخش مهمی از ایجاد ارزش در زنجیره تلکام مطرح شده اند . با ترکیب سرویس های انتقال و سرویس های کاربردی
، شرکت های تلکام می توانند به سمت مدل های جدید درآمدی حرکت کنند ، مدل هایی که نوآوری مستمر در آنها دارای جایگاه بسیار مهم و حیاتی است . اپراتورهای تلکام قدیمی می بایست ضمن تعامل با سایر بازیگران جدید در این صنعت بگونه ای حرکت کنند که بتوانند با حمایت از سرمایه گذاری و مشارکت ، توان نوآوری خود را افزایش داده و در کوتاهترین زمان ممکن
امکان بالفعل شدن دستاوردهای خلاقانه خود را در بازار فراهم نمایند . در شکل 5 به برخی از سرویس های نوآورانه جهت ایجاد ارزش در صنعت تلکام نشان داده شده است .
شکل 5 : سرویس های نوآورانه جهت ایجاد ارزش در صنعت تلکام
خلاصه
در این بخش ضمن اشاره به روند پرشتاب صنعت تلکام و تغییر
مستمر در زنجیره ارزش آن به ضرورت یک تحول اساسی در شرکت های تلکام تاکید گردید . برای تحول در آغاز ما نیازمند یک تصویر بزرگ از مقصدی هستیم که قرار است به آن سمت حرکت کنیم . با استفاده از مدل های مرجع می توان قطعات مختلف و مناسبی را به درستی کنار هم قرار داد تا در نهایت تصویری که در ذهن آرزوی رسیدن به آن را داشته ایم ، شکل پیدا نماید . بدیهی است مدل های مرجع دارای نقش اساسی در ترسیم این تصویر می باشند . تاکنون مدل های مرجع مختلفی برای صنعت تلکام توسط
ITU و
TM Forum در حوزه های مختلفی ارایه شده است . اجرای هر برنامه تحول در شرکت های تلکام مستلزم توجه به چهار اصل شناخت مناسب از وضعیت امروز صنعت ، شناخت عمیق و مناسب اصول روش مند، طراحی معماری راه حل برنامه ریزی و پیاده سازی راه حل است . در بخش اول ضمن تاکید بر ضرورت شناخت مناسب از وضعیت امروز صنعت تلکام با چالش ها و فرصت های پیش رو شرکت های تلکام اشاره گردید . در بخش دوم به سراغ اصل دوم اجرای یک برنامه تحول یعنی شناخت عمیق و مناسب از اصول روش مند خواهیم رفت و ضمن تشریح مفاهیم اولیه مهم در این زمینه با مدل های
مرجع مطرح در این رابطه و جایگاه بکارگیری هر یک آشنا خواهیم شد .