جزئیات  
عنوان مدل های بلوغ حاکمیت داده (1)
نوع منبع مقاله
گروه حاکمیت داده
تاریخ انتشار 1397/7/6
خلاصه اگر قرار است داده را به یک دارایی سازمانی تبدیل کنیم ، اگر قرار است داده را به عنوان یک سوخت با کیفیت در اختیار موتورهای تجزیه و تحلیل قرار دهیم ، اگر قرار است به کمک داده شناخت بهتری از مشتریان خود داشته باشم و اگر قرار است با تحول داده به استقبال تحول دیجیتال برویم ، در گام نخست می بایست در مسیر ایجاد و استقرار یک برنامه حاکمیت داده حرکت کرد و آن را به عنوان یک اولویت راهبردی در دستور کار قرار داد . برنامه ای که می بایست میزان کارآمدی و اثربخشی آن را بر اساس یک مدل بلوغ اندازه گیری کرد.

 اگر فناوری اطلاعات را موتور رشد و نوآوری کسب و کارها در قرن 21 بدانیم ، داده به منزله سوختی است که توان لازم برای حرکت این موتور را فراهم می نماید . اکثر کارشناسان و صاحب نظران ضمن پذیرش این واقعیت که داده یکی از مهم ترین دارایی های یک سازمان است به این موضوع نیز اذعان دارند که مدیریت و کنترل داده به طور فزآینده ای  مشکل و پیچیده شده است. سازمان ها می بایست صرفنظر از نوع و ماهیت داده ( داده های ساختیافته ، غیرساختیافته ، متادیتا ، ایمیل ها ، ویدیو ، صوت و ... ) ، از یک روش مناسب جهت اداره کردن داده همسو با الزامات کسب و کار و بدون ایجاد مانع برای جریان اطلاعات و نوآوری ، اسفاده نمایند .
هم اینک ، اکثر سازمان ها با مسائل متعددی در خصوص داده مواجه هستند . توزیع داده در بین سیلوهای متعدد و پیچیده ، بیگانه بودن سیلوهای داده با یکدیگر ، وجود نسخه های تکراری متعدد از داده ها ، عدم کارآیی و زائد بودن بسیاری از فرآیندهای  مرتبط با داده ، نمونه هایی از واقعیت امروز وضعیت داده در بسیاری از کسب و کارها می باشد .  کسب و کارها  به دنبال این موضوع هستند که  با بکارگیری داده به حداکثر کارآیی و سود دست یابند ، ردپای محسوس و ملموس داده را در تزاز نامه مالی خود مشاهد نماید ، قادر به محاسبه ریسک در تمامی جنبه های عملیاتی باشند تا از این طریق بتوانند یک مزیت رقابتی در تصمیم سازی را برای خود ایجاد نمایند .
موارد اشاره شده ، صرفا دلایل اندکی از اهمیت ایجاد و استقرار یک برنامه حاکمیت ( حکمرانی ) داده را نشان می دهد که می بایست به عنوان یک اولویت راهبردی در دستور کار تمامی سازمان ها ( صرفنظر از ابعاد آنها ) قرار گیرد .

 ماموریت یک برنامه حاکمیت داده   

حاکمیت داده به سازمان ها کمک می کند تا بتوانند در دسترس بودن، قابلیت استفاده، یکپارچگی و امنیت داده های سازمانی خود را بهتر مدیریت نمایند . با استفاده از فناوری های مناسب ، حاکمیت داده می تواند محرک اصلی ایجاد ارزش های بی شماری برای کسب و کارها باشد و از تحول دیجیتال  نیز حمایت نماید . فراموش نکنیم که موفقیت در تحول دیجیتال ، مستلزم تحول داده در یک سازمان می باشد .
در ساده ترین سطح و یا نگاه ، حاکمیت داده باعث می گردد که داده به خوبی کنترل و امنیت آن حفظ گردد . برنامه های موفق حاکمیت داده نیازمند آگاهی از مکان ذخیره سازی داده ، سرشاخه های تولید داده ، نوع و سطح دستیابی به داده و محتویات داده می باشند . حاکمیت داده موثر ، پیش نیاز حفظ انطباق با کسب و کار است . صرفنظر از این که ضرورت تبعیت از آنها درون سازمانی است  و یا برون سازمانی و دیکته شده توسط نهادهای قانونی و حاکمیتی باشد. تبعیت از قوانین عموما باعث پیچیده تر شدن کار با داده می شود چراکه لازم است توانایی جستجوی  مناسب داده ها وجود داشته باشد و بتوان به سرعت و به طور دقیق و صحیح به هر نوع درخواست داده پاسخ داد. کیفیت ، صحت و دردسترس بودن داده برای کارکنان مجاز ، مشخص خواهد کرد که تا چه میزان یک سازمان توانسته است به الزامات قانونی پاسخ دهد .
حاکمیت داده می تواند به یکی از بازیگران مهم جهت نیل به  اهداف چهار گانه کلان هر کسب و کار تبدیل شود ، مشروط به این که بتوان مسیر ایجاد و استقرار یک برنامه حاکمیت داده را به درستی طی کرد . در شکل 1، این عوامل چهارگانه نشان داده شده اند . 
   قاط تمرکز کسب و کارها
شکل 1 :  نقاط تمرکز کسب و کارها 


چالش های استقرار یک برنامه حاکمیت داده     
تصمیم به انجام یک درست همواره منجر به انجام درست آن کار نمی شود . ایجاد و استقرار یک برنامه حاکمیت داده نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد و سازمان هایی که قصد طراحی و عملیاتی کردن این چنین برنامه هایی را دارند با چالش های متعددی مواجه می گردند :
  •  عدم همسویی بین برنامه های فناوری اطلاعات و کسب و کار به دلیل فقدان وجود یک ساختار حاکمیت داده مناسب در سراسر سازمان ، سیاست گذاری و محاسبه ریسک 
  • عدم اتصال صحیح سیاست های حاکمیت داده با الزامات داده در طول چرخه حیات
  • عدم توجه به ریسک در طول چرخه حیات داده ، تدوین سیاست ها ، استانداردها و فرآیندها
  • عدم استفاده از متادیتا و واژگان کسب و کار به منظور ردیابی کیفیت داده ، تفاوت های معنایی و نشان دادن ارزش داده از دیدگاه کسب و کار
  • عدم  شناسایی و ارزیابی ارزش داده ها  و ریسک های مرتبط با هر یک
  • استقرار کنترل ها ، انطباق و معماری قبل از مدل سازی بلند مدت نتایج
برای برخورد مناسب با چالش های پیش رو ، می بایست در ابتدا دقیقا مشخص گردد که در چه نقطه ای ایستاده ایم و این نقطه دارای چه ضعف هایی است و قرار است در چه نقطه ای و با چه توانمندی مستقر شویم . این کار باعث می شود تا در گام نخست بتوان نسبت به رفع اشکالات موجود در نقطه ای که هم اینک قرار گرفته ایم اقدام کرد و در گام بعد ، توانمندی های لازم جهت حضور در نقطه بعدی را ایجاد کرد . استفاده از مدل های بلوغ ، یک روش ارزشمند برای ارزیابی وضعیت فعلی و ترسیم قابلیت ها و توانمندی های سطح بعدی است تا بتوان با یک برنامه مدون در مسیر ارتقاء سطح بلوغ  حرکت کرد .
تاکنون ، برای حوزه های مختلفی مدل های بلوغ ارایه شده است . حاکمیت داده از جمله حوزه هایی است که برای آن تاکنون مدل های بلوغ متعددی ارایه شده است . قبل از معرفی این مدل ها ، لازم است  مروری مختصر داشته باشیم به مدل های بلوغ و چرایی نیاز به یک مدل بلوغ حاکمیت داده.

  مروری بر مدل های بلوغ     
 مدل بلوغ توانمندی یا CMM ( برگرفته شده از Capability Maturity Model ) در سال 1984 توسط موسسه مهندسی نرم افزار و با هدف ارزیابی فرآیندهای مرتبط با توسعه نرم افزار در یک سازمان ارایه گردید . ایده اولیه مدل فوق ، بهبود فرآیندهای توسعه نرم افزار است  ولی می توان  از آن در ارتباط با سایر فرآیندها نیز استفاده می گردد . CMM مسیری را ترسیم می کند که می بایست در طی پنج سطح آن را طی کرد . برای حرکت صحیح در طول مسیر ، اولویت بندی فعالیت ها ، مکان یابی صحیح نقطه شروع ، استفاده از یک زبان مشترک و نحوه سنجش میزان پیشرفت در طول مسیر ، یک چارچوب ارایه شده است تا بتوان با یک رویکرد ساختارمند متشکل از مجموعه ای عناصر به سمت بالاترین سطح بلوغ فرآیندی حرکت کرد . همانگونه که اشاره گردید CMM ، پنج سطح بلوغ را مشخص می نماید که اولین سطح آن ( سطح یک ) دارای کمترین بلوغ ممکن و بالاترین سطح آن ( سطح پنجم) دارای بالاترین بلوغ ممکن می باشد . در شکل 2 ، سطوح مختلف مدل بلوغ CMMI نشان داده شده است .

  مدل بلوغ CMMI 
شکل 2 : مدل بلوغ CMMI 

  •  سطح بلوغ 1 (اولیه ):   فرآیندها به صورت ad hoc می باشند و محیط از ثبات لازم برخوردار نیست . موفقیت وابسته به صلاحیت افراد درون سازمان است نه استفاده از فرآیندهای اثبات شده ( موفقیت در ذیل شایستگی افراد درون سازمان تعریف می گردد )  . با این که سازمان هایی که در این سطح قرار دارند اغلب محصولات و یا خدماتی را تولید و ارایه می نمایند ولی اکثر آنها از بودجه و زمانبندی پروژه های خود تجاوز می کنند . در این سطح ، فرآیندها غیرقابل پیش بینی بوده و در عمل کنترل چندانی بر روی آنها اعمال نمی گردد و اکثر فعالیت ها به صورت انفعالی است .
  •  سطح بلوغ  2 ( مدیریت شده ) :  موفقیت ها قابل تکرار هستند ولی ممکن است فرآیندها برای تمامی پروژه ها در سازمان تکرار نگردند  ( موفقیت می تواند تکرار می گردد  ولی فرآیندها تکرار نمی شوند ) . مدیریت پروژه به صورت ابتدایی  جهت ردیابی هزینه ها و زمانبندی شکل می گیرد . در حالی که تا حدودی در برخی فرآیندها نظم خاصی ایجاد شده است تا این اطمینان حاصل شود که روش های موجود حفظ و از آنها استفاده خواهد شد ولی انجام و مدیریت پروژه ها بر اساس مستندات مرتبط با  خود پروژه ها دنبال می گردد . در این سطح ، همچنان با  ریسک تخمین زمان و هزینه مواجه می باشیم .  فرآیند ها برای پروژه ها توصیف  و قابل مدیریت می باشند .  
  •  سطح 3 ( تعریف شده ):    در این سطح سازمان ها ، مجموعه ای از فرآیندهای استاندارد را تعریف و از آنها برای ایجاد یک سازگاری درسراسر سازمان استفاده می نمایند . استانداردها ، توصیف فرآیند و رویه ها برای یک پروژه  ، تابع  مجموعه ای از فرآیندهای استاندارد سازمانی است (  استاندارد سازی فرآیند در سطح سازمانی است نه در سطح یک پروژه ) . فرآیندها با رویکرد سازمانی تدوین می شوند و به دنبال برخورد پیشگیرانه با مسائل مرتبط می باشند .
  •  سطح 4 : ( مدیریت کمی ) : در این سطح سازمان ها و پروژه ها با تعیین اهداف کمی برای کیفیت و عملکرد فرآیندها از آنها به عنوان معیارهایی جهت مدیریت پروژه ها استفاده می  نمایند . زیرفرآیندهای انتخاب شده به طور قابل توجهی در عملکرد کلی فرآیند مشارکت دارند و با استفاده از روش های کمی و آماری کنترل می گردند . در این سطح فرآیندها به طور کمی کنترل و اندازه گیری می شوند .
  •  سطح 5 ( بهنیه سازی ) :    اهداف  کمی بهبود فرآیند در سازمان استقرار یافته اند و به طور مستمر و به منظور تاثیرپذیری از تغییر اهداف کسب و کار بازنگری می گردند . در این مرحله هدف اصلی تاکید بر بهبود مستمر فرآیندها می باشد .
 ضرورت استفاده از یک مدل بلوغ حاکمیت داده     
 یکی از روش های سنجش میزان اثربخشی یک برنامه حاکمیت داده ، ارزیابی آن به کمک یک مدل بلوغ است . با این کار مشخص می گردد که هم اینک در چه نقطه ای از برنامه قرار گرفته ایم . برنامه سازمان ما برای ارتقاء سطح بلوغ به چه صورت است و برای رسیدن به سطح بلوغ بالاتر چه مراحلی را می بایست دنبال کرد . استفاده  صحیح از یک مدل بلوغ  حاکمیت داده  دستاوردهای متعددی  را برای یک سازمان به دنبال خواهد داشت .

  •  ارزیابی وضعیت فعلی ( نقطه ای که هم اینک ایستاده ایم )، مشخص کردن مقصد بعدی ( نقطه ای که می خواهیم به آن برسیم ) و مشخص کردن مراحل لازم برای گذر از وضعیت فعلی و رسیدن به مقصد مورد نظر
  • ارزیابی مستند شده از سطح بلوغ سازمان
  •  شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامه حاکمیت داده و مدیریت  مناسب داشته ها و نداشته ها 
  • آگاهی از توانمندی های موجود و سطح بندی مناسب آنها به کمک مجموعه ای از عناصر مشخص
  •  به چالش کشیدن فرضیات داخلی و بهینه سازی روش ها به منظور ارزیابی مستمر فرآیندهای کسب و کار
  • مشخص کردن سطوح بعدی عملکرد سازمانی و ایجاد یک نقشه راه برای رسیدن به آنجا
  • مستندسازی ، تمرکز و امکان دستیابی به اطلاعات مرجع جهت حاکمیت موثرتر در سراسر سازمان

خلاصه 
 حاکمیت داده یکی از مهم ترین و حیاتی ترین اجزاء یک برنامه مدیریت داده می باشد . بدون استقرار یک برنامه جامع حاکمیت داده ، امکان تصمیم گیری مشترک در خصوص داده در طول چرخه حیات آن وجود نخواهد داشت و عملا هر بخش و یا دپارتمان با یک تفکر جزیره ای در رابطه با داده خود نه داده سازمان ، تصمیم گیری می نماید. تصمیماتی که می تواند تبعات منفی متعددی را در حوزه های کاری مختلف نظیر معماری داده ، مدل سازی داده ، امنیت داده ، کیفیت داده ، عملیات و ذخیره سازی داده و ... برای یک سازمان به دنبال داشته باشد . اگر قرار است داده را به یک دارایی سازمانی تبدیل کنیم ، اگر قرار است داده را به عنوان یک سوخت با کیفیت در اختیار موتورهای تجزیه و تحلیل قرار دهیم و اگر قرار است به کمک داده شناخت بهتری از مشتریان خود داشته باشم ، در گام نخست می بایست در مسیر ایجاد و استقرار یک برنامه حاکمیت داده حرکت کرد . برنامه ای که می بایست میزان کارآمدی و اثربخشی آن را بر اساس یک مدل بلوغ اندازه گیری کرد .در این بخش با چالش های پیش رو برای استقرار یک برنامه حاکمیت داده و ضرورت بکارگیری یک مدل ارزیابی بلوغ اشاره گردید . در بخش بعد به سراغ اولین مدل ارزیابی بلوغ حاکمیت داده متعلق به شرکت ibm خواهیم رفت و با کلیات آن آشنا خواهیم شد .